سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از سجده گاه عشق تا وادی ظهور
Slide 1 Slide 2


خاطره 

برادر بیگی، مسؤولیکی از گروه‌های رزمنده در خرمشهر از حماسه‌ی زنان می‌گوید:در جریان خرمشهر،تعدادی از خواهران واقعاً رشادتشان از خیلی مردها بیشتر بود. خواهر “شهناز حاجیشاه” که چند روزی مهمان گروه ما بود، از نظر اخلاق، شجاعت و ایثار و تقوا، طهارت وعزت نفس الگو بود. مردانه می‌جنگید با وجود شدت درگیری‌ها در این چند روز، کسی تارمویی از ایشان ندید و کلامی به جز سلام نشنید. وقتی برای استراحت به عقببرمی‌گشتیم، او به سرعت مشغول آماده کردن غذا می‌شد

 





      

باید تحمل کنم. پرستار می‌نشیند. حرف می‌زند. عکس‌های رادیولوژی

 را در می‌آورد.ترکش‌ها را می‌شمارد:یک، دو، سه، چهار، پنج،

 شش، هفت، هشت، نه، ده و... با دقت می‌شمارد؛ نود و سه تا دقیق.

جبهه+شهید علیرضا وظیفه دوست+روستای جبله 





      

نفربر با تکانی از جا کنده شد و به راه افتاد. هر چه سلام و صلوات که به

ذهن‌مان رسید، نذر کردیم تا سالم از سه‌راه مرگ رد شود. همین که به سه‌راه رسید، 

تانکی که همچون گرگی گرسنه در کمین نشسته بود، از سمت چپ به طرفش شلیک کرد.

روستای جبله+ شهید علیرضا وظیفه دوست 






برچسب ها : جنگ  ,  جبهه  ,  خاطرات رزمندگان  , 
      

سلام

به دوستان توصیه می کنم این کلیپ رو از دست ندید مربوط به یک کشاورز در جبهه است حتما ببینیدگل تقدیم شما

برای دانلود روی عکس زیر کلیک کنید 

کلیپ زیبا از یک کشاورز رزمنده دفاع مقدس+شهید علیرضا وظیفه دوست 





      

دعا کنید که ناپدید تر بشوم

که در محضر خدا رو سپید تر بشوم  

بریده های من آنسوی عشق گم شده اند ....  

خدا کند که از این هم شهید تر بشوم 

سلام به دوستان عزیز  

تصاویر ردیف اول را با بقیه ردیف ها مقایسه کنید تا معجزه امام خمینی رحمه الله علیه رو ببینید.نظر یادتون نره!

معجزه امام خمینی رحمه الله علیه +شهید علیرضا وظیفه دوست 





      


سلام به دوستان این هم چند کلیپ زیبا از شهدا و رزمندگان روستای جبله در دوران دفاع مقدس

برای دانلود روی هر عکس کلیک کنید

 

شهدای روستای جبله در دوران دفاع مقدس +وظیفه دوست

 

رزمندگان و بسیجیان روستای جبله

 

رزمندگان و بسیجیان روستای جبله

 

رزمندگان و بسیجیان روستای جبله

 

 





      

شهید سید محمد جهان آرا در مورد یکی از صحنه های عاشورایی خرمشهر می گوید: امیدی به زنده ماندن نداشتیم. بچه ها توسط بی سیم، شهادتنامه ی خود را می گفتند و یکنفر پشت بی سیم یادداشت می کرد...تانکها همین طور اطراف را مـــی زدند و پیشــــروی می کردنــــد. ما فقط چهارتا آرپی جی داشتیم. به برادران گفتم: ما که می خواهیم بمیریم،حداقل چند تا از تانکها را بزنیم. با رسیدن تانکها به فاصله 150 متری ، دستور آتش دادم. اولین تانک را بچه ها زدند. دومی در حال عقب نشینی به دیوار یکی از منازل برخورد کرد و جیپ فرماندهی پشت سری هم دنده عقب گرفت و فرار کرد...





      

هم قد گلوله توپ بود گفتم چه جوری اومدی اینجا ؟ گفت با التماس ! چه جوری گلوله توپ رو بلند میکنی میاری؟ گفت با التماس ! به شوخی گفتم می دونی آدم چجوری شهید میشه ؟ لبخندی زد و گفت : با التماس ! تکه های بدنش رو جمع می کردم فهمیدم چقدر التماس کرده بود . . .           الهم ارزقنا شهاده فی سبیلک 





      

شب رو به پایان بود، عملیات سختی داشتیم و دشمن، محاصره اش هر لحظه تنگ تر می شد. مهدی فریدی،به پشت، دراز کشیده بود ! گفتم: بلند شو باید برویم، داریم محاصره می شویم. دیدم انگار نمی تواند بلند شود. گفتم: یالله بجنب... به زحمت بلند شد. دیدم پشت لباسش غرق در خون است! پرسیدن نداشت،فهمیدم قضیه از چه قرار است، شب،ترکش به پشتش خورده بود،اما تا صبح صدایش در نیامده که مبادا برویم عقب و ارتفاع،خالی بماند.بار اولش نبود. دلیری و استقامتش را بارها ثابت کرده بود...هنوز اوایل جنگ بود که گل وجودش پرپر شد...






برچسب ها : جنگ  ,  جبهه  ,  خاکریز  ,  8سال دفاع مقدس  ,  سنگر  ,  شهید مهدی فریدی  , 
      

شهادت اوج بندگی انسان است و تمام حضرات معصومین (ع) و حتی وجود مقدس صاحب‌الزمان (ع) به وسیله شهادت به محضر خدا رسیدند؛ و زمانی که قسّیسّین حضرت حق، محضر امام زمان (ع) را درک می‌کنند در رکاب ایشان به شهادت می‌رسند    .در روایت شریفی به نقل از پیامبر اسلام (ص) آمده است که روزی حضرت موسی‌بن‌عمران (ع) به خداوند عرضه داشت: خدایا حال دوستِ من که شهید شده، در عالم برزخ چگونه است؟ خداوند به حضرت موسی (ع) گفت: او در جهنم است؛ حضرت موسی (ع) با تعجب به خدا عرضه داشت خدایا مگر وعده نکرده‌ای که شهید با اولین قطره خونش به بهشت می‌رود و همه گناهانش آمرزیده می‌شود، خدا به حضرت موسی (ع) گفت: بله اما دوست تو اصرار به آزردن پدر و مادرش داشت و من عمل کسی را که بر پدر و مادرش ستم کند قبول نمی‌کنم، حتی با شهادت؛ بنابراین کسانی اسمشان در طومار شهداء نوشته می‌شود که عاق والدین نباشد. به سبب اذیت کردن پدر و مادر، آن نعمتی که از ناحیه خداوند به پدر تفویض شده است تبدیل به نقمت می‌شود و اگر کسی خونش ریخته شود، به هدر رفته و جهنمی است، بنابراین اگر نعمت با لطف کردن به «ربّ صغیر» یعنی پدر و مادر توأم و همراه شد آن موقع معنی نعمت را به خود می‌گیرد . روایتی از پیامبر اکرم (ص) در کتاب‌های اصول کافی و بحارالانوار ج 74 نقل شده است که به انسان‌ها یادآوری می‌کنند و می‌فرمایند: عقوق دارای مراتبی است و فوق تمام عقوق این است که انسان باعث شود که پدر و مادرش به وسیله او بمیرند؛ بنابراین انسان با خواندن هزار رکعت نماز مستحبی به جایی نمی‌رسد، اما راه توبه در صورتی که توبه حقیقی باشد باز است .

 





      
   1   2   3   4   5      >