سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از سجده گاه عشق تا وادی ظهور
Slide 1 Slide 2

بحثی که داشتیم، قبلاً راجع به فتنه بود که گفتیم می‌شود عناوین جنگ روانی گذاشت. جنگ نرم، جنگ سرد، حالا ما اصطلاح قدیمی‌اش را می‌گوییم که هم قرآنی است و هم قدیمی است و دیگر نیازی به توضیح ندارد. فتنه گفتیم که فتنه گاهی از درون است، گاهی از بیرون است. راه‌های فتنه را امروز می‌خواهیم بگوییم. تاکتیک‌ها و ابزارهای فتنه، اینها برای ما سبب بصیرت می‌شوند.

راه‌ها و ابزارهای فتنه در جامعه(1)
1- تهمت به مسئولان و مدیران جامعه
برای ایجاد فتنه راه‌هایی هست. یکی تهمت به افراد است. فلانی برد و خورد. فلانی فامیل‌هایش را روی کار آورده است. همینطور... وقتی هم می گوییم: به چه دلیل؟
بیست تا اداره رشوه می‌گیرد. می‌گوید: همه اداره‌ها رشوه می‌گیرند! بیست تا بازاری کلاه برداری می‌کند، همه بازاری‌ها دزد هستند. در دانشگاه مثلاً
  یک فسادی می‌شود. دانشجوها چنان هستند. مگر می‌شود اینطور حرف زد؟ نمی‌شود به خاطر ده، بیست‌تا دانشگاه، بازار، خیابان، پلیس، اداره همه را به رگبار بست. یکی از راه‌های فتنه این است که به هم اعتماد نباشد، اعتماد که از بین رفت، همه کاری می‌شود کرد. تزلزل اعتماد!
خوب، فرعون به مردم می‌گفت: «یُریدانِ أَنْ یُخْرِجاکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِما» (طه/63) موسی و هارون ساحر هستند، اینها می‌خواهند زمین‌هایتان را بگیرند. «یُریدانِ أَنْ یُخْرِجاکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِما» آیه‌ی قرآن است. موسی و هارون آمدند به فرعون گفتند: دست از ادعایت بردار. پروردگار خدا الله است، نه تو ، می‌گفت: «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى‏» (نازعات/24) من رب هستم. می‌گفت: این دو نفر می‌خواهند زمین‌های شما را بگیرند.پس تهمت.
2- بهره‌گیری از القاب و  عناوین جذّاب

القاب دلپسند، آزادی، حقوق بشر! معنای آزادی چیست؟ اصلاً معنای آزادی چیست؟
خدا رحمت کند آقای فلسفی را، اول انقلاب. یک بحثی در شهر بندر عباس داشت که آزادی یعنی چه؟ ایشان می‌گفت: یک کفتر پرانی پشت بام رفت کفترهایش را هوا کند. همسایه گفت: بابا اینجا خانه‌ی ما است. تو پشت بام می‌روی، زن و بچه‌ی من پیدا هستند. یا الله بگو. گفت: آقا مگر آزادی نیست؟ چهاردیواری آزادی است. خانه‌ی خودمان است.ایشان هم یک سطل برداشت با یک چوب رفت پشت بام خانه‌شان، هروقت کفترها می‌نشستند، می‌زد این کفترها می‌پریدند. می‌گفت: آقا چرا چنین می‌کنید، کفترهای مرا پرواز می‌دهید؟ گفت: بابا،سطل خودم، چوب خودم، خانه‌ی خودم، پشت بام خودم  آزادی است.
معنای آزادی چیست؟ آزادی به معنی مزاحمت دیگران است. سلب امنیّت از دیگران است. آزادی یعنی آدم هرچه دلش می خواهد بنویسد. هرچه دلش می‌خواهد، بگوید. آبروی همدیگر را بریزد. معنای آزادی این است؟ حساب و کتاب دارد.

اضطراب‌ها، استرس‌ها، تصادف‌ها...
کجای دنیا اجازه می‌دهند خلبان در حال مستی خلبانی کند؟ پشت هواپیمایش بنشیند؟ بگوید: خوب آزادی است. آزادی است پس جان مردم چه؟ در حال مستی می‌خواهی خلبانی کنی؟اینطور نیست که کسی با لباس شنا بیاید سر کلاس فیزیک بنشیند. استاد فیزیک دارد فیزیک می‌گوید، یک کسی با لباس شنا بیاید و بخوابد. بگوید: آزادی است. آزادی یک دری دارد. یک دروازه‌ای دارد.
3- توجه اسلام به حقوق حیوانات

حقوق بشر یعنی چه؟ یعنی اسلام طرفدار حقوق بشر نیست؟ اسلام طرفدار حقوق حیوان‌ها هم هست. تا چه برسد به بشر؟ حضرت امیر می‌گوید: اگر چند تا شتر را زکات گرفتی داری می‌آوری، یکسان سوار شو. نکند یک شتر را یک ساعت سوار شوی، و یک شتر را یک ربع. عدالت حتی بین حیوان‌ها! اگر یک حاجی زود مکه رسید، امضایش را قبول نکن. چرا؟ برای اینکه حاجی که زود مکه آمده است، معلوم می‌شود اسبش را در راه دوانده است. شترش را در راه خسته کرده است. و کسی که حتی در راه مکه اسب و شترش را خسته کند، این معلوم می‌شود سنگدل است. قساوت قلب دارد. امضایش از اعتبار می‌افتد. حتی می‌گوید: حیوان را روبروی حیوان ذبح نکن. همان مقداری که نگاه می‌کند، همان مقداری که شعور دارد، اذیّت می‌شود. اگر رفتی شتری را به قصد زکات بگیری، نکند شتری را بگیری، بچه شتر ناله کند. «لا تفرق بین الناقة و فصیلتها» (نهج‌البلاغه) رحم کن! رأفت. شیر می‌دوشی، همه‌ی شیرها را ندوش. یک خورده شیر در پستان برای گوساله بگذار. بیش از طاقتش بار بارش نکن. اگر می‌خواهی حرف بزنی، پایین بیا و حرف بزن. نکند روی اسب و الاغ نشستی و اختلاط می‌کنی. بیا پایین حرف بزن، وقتی خواستی حرکت کنی، سوار شو. اگر حیوان خواب است، شکار نکن. اگر حیوان خواب است، شکار نکن. شما اگر حیوان را با سنگ بکشی، گوشتش حرام است. حتماً باید با چاقو بکشی. چون خفه کردن با سنگ حیوان زجرکش می‌شود.
اسلام برای حیوان‌ها حقوق دارد. برای بشر، حقوق بشر هیچ حرف تازه‌ای ندارد. من خواندم. حقوق بشر هیچ حرف تازه‌ای ندارد. حرف‌های خوبی دارد. اما بهترش را اسلام گفته است. این القاب ما را گول می‌زند. نمی‌دانم روانشناسی کودک، روز کودک، کدام یک از کسانی که عمرشان را در راه خدمت به کودک صرف کردند، به اندازه‌ی پیغمبر احترام می‌کردند؟ پیغمبر به بچه‌ها سلام می‌کرد. چه کسی الآن به بچه‌ی سه ساله سلام می‌کند؟ پیغمبر ما سجده می‌رفت، بچه‌ها روی کمرش می‌رفتند، بازی کنند. اینقدر سجده را طول می‌داد، که بچه‌ها بازی‌شان تمام شود پایین بیایند، گفتند: یا رسول الله! خیلی سجده را طول دادی؟ فرمود: کمرم میدان ورزش بچه‌ها بود، می‌خواستم بازی بچه‌ها به هم نخورد. کدام یک از این کسانی که برای کودک کتاب و مقاله و مجلّه می‌نویسند، حاضر هستند کمرشان میدان ورزش بچه‌ها شود. یعنی آن هم در حال نماز.مادر بچه را به پیغمبر داد. بچه در دست پیغمبر بود، ادرار کرد. تا ادرار کرد، مادر جیغ زد. گفت: چه شد؟ گفت: در دامن پیغمبر ادرار کرد. گفت: خودم می‌شویم. تو چه حقی داشتی سر بچه جیغ بزنی؟ بچه ترسید. دامن من آلوده شد، می‌شویم. تو حق نداری جیغ بزنی. کسی حرف تازه‌ای ندارد. کسی حرف تازه ندارد. اسامی آزادی، حقوق بشر، مدنیّت، دموکراسی، مگر عراق دموکراسی نشد؟ خودشان جمع شدند، انتخابات، مسئولینشان را تعیین کردند. آمریکا راضی شد؟ مگر فلسطین دموکراسی نشد؟ مگر خودشان تعیین نکردند؟ آمریکا راضی شد؟ پس ببینید: 1- تهمت 2- القاب زیبا
4- بهره‌گیری از مذهب علیه مذهب
استفاده از نمادهای مذهبی، مسجد ضرار، یک از ابزارها بود. قرآن یک آیه دارد، راجع به مسجد ضرار اسمش را هم برده است. می‌فرماید: مسجدی ساختند، برای اینکه در این مسجد به اسم مسجد، علیه مسجد. مذهب علیه مذهب. به اسم مسجد خواستند برنامه‌هایی پیاده کنند، خدا به پیغمبر فرمود: در این مسجد نرو. «لا تَقُمْ فیهِ أَبَداً» (توبه/108) ابدا پایت را در این مسجد نگذار. پیغمبر را بردند افتتاح کند، پیغمبر فرمود: بیل و کلنگ را بردارید، مسجد را خراب کنید. جایش را هم زباله‌دان کنید. چون این مسجد براساس تقوا ساخته نشده است. این مسجد خانه‌ی تیمی است. «إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّه‏» (توبه/107) «اِرصاد» یعنی رصد خانه  بنا شده از خارج به این اطّلاع بدهند. یعنی اینها اخبار را در مسجد گوش می‌دهند، به دشمن خارجی اطلّاع می‌دهند. رصدخانه، کمین‌گاه است. «تَفْریقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنین‏» (توبه/107) این مسجد باعث تفرقه بین مؤمنین است. استفاده از مسجد، استفاده از قرآن، هم دیروز قرآن را سر نی کردند، هم زمان خودمان شاه قرآن چاپ کرد.
4- به رخ کشیدن افراد محبوب یا نامدار. اسلام این را پیش‌بینی کرده است. می‌گوید: اگر جنگی بین مسلمان‌ها و کفّار شد، دو لشگر مقابل هم، کفّار در صف اول یک عده مسلمان را قرار دادند. یک مشت مسلمان اجیر کردند، گفتند: شما صف اول بایستید. اگر جلوی کفّار یک صف مسلمان‌ها بودند، کفّار می‌توانند از پشت سر مسلمان‌ها به مسلمان ها تیراندازی کنند. مسلمان‌ها بروند تیر بزنند، تیر می‌خورد به مسلمان‌ها. اسلام گفته: این مسلمان ها را درو کن. اینطور نیست که اگر صف اول مسلمان باشد، نشود او را کشت. مسلمانی که سپر کافر شود، اسلام می‌گوید: اینها را بکشید. چون اینها دیگر در خط کفر قرار گرفتند. مسلمان هستند، ولی در خط کفر قرار گرفتند، و سپر شدند برای آن‌ها آقا مسلمان است خوب مسلمان باشد. این سپر شده برای کفّار
گاهی وقت‌ها یک وصیّتی می‌کند که مثلاً پس از من در این مسجد پسر من نماز بخواند. بعد از پسر من نوه‌ی من نماز بخواند. همینطور نسل اندر نسل بچه‌های من پیش‌نماز اینجا باشد. خوب خود آقا آدم مهمی بوده، مسجدش شلوغ می‌شده است. مردم بچه اش را قبول ندارند. نوه‌اش را قبول ندارند. یک مسجد بزرگ دست یک نوه‌ای است که می‌تواند جمعیّت انبوهی باشد به خاطر... ممکن است نوه هم آدم خوبی باشد. ولی بالاخره مردم می‌خواهند یک آدم بهتری باشد. وصیّت شکسته می‌شود. امر دایر بشود به اینکه مسجد خدا پر شود، یا به وصیّت آقا عمل شود، پر شدن مسجد اهمیتّش از وصیّت آقا مهمتر است. آقا وصیّت کرده است. خوب این وصیّت غلط است. مثل اینکه می‌گویند: نذر کردم شترم را جلوی هیئت بکشم. خوب نذر تو غلط است. مگر می‌شود خیابان را خونی کرد؟ روز عاشورا شترش را می‌اورد، گاوش را وسط
  خیابان می‌آورد. رم می‌کند. خونی می‌شود. می ترسند. که چه؟ نذر کرده است. نذرت غلط است.
بنا نیست که اگر صف اول مسلمان باشند، بگوییم: ما دستمان بسته باشد. اگر حضرت آقا وصیّت کرده است، دست ما بسته باشد. شورای مصلحت معنایش همین است. شورای مصلحت اگر دید یک قانونی به بن بست رسیده است، شورای مصلحت می‌نشینند، یک عده از کارشناس‌ها زیر نظر ولایت فقیه، این خط را می‌شکنند. این شهر مصلحتش این است که یک خیابان کشیده شود، نمی‌توانیم بگوییم: اینجا یک پیر زن نفرین می‌کند.. نمی‌توانیم یک شهر را منتظر یک پیرزن بمانیم. خانه‌ی خدا هم باید خراب شود. اگر مسجدی در وسط خیابان قرار گرفته، خراب می‌شود. چون آن یک کار مستحب است. نیاز مردم یک کار واجب است. اگر یک شهری یک خیابان می‌خواهد که این خیابان نفس شهر است. نیاز جدی مردم است. مسجد هم باشد خراب می‌کنند یک گوشه‌ی دیگر یک مسجد می‌سازند. اسلام بن بست، ندارد. کسی نمی‌تواند با وصیّتش بن بست ایجاد کند. بله اگر وصیّت راهگشا باشد، طوری نیست. یکی از علمای میانه خدا رحمتش کند. می‌دید مردم زباله‌هایشان را می‌آورند، وسط شهر یک جایی می‌ریزند. هرچه به مردم گفت: بابا این زباله ها را می‌ریزید. گربه و سگ و مگس و پشه و میکروب جمع می‌شود و این کار را نکنید. هرچه گفت مردم گوش ندادند. آخرش وقتی مریض شد وصیّت کرد. گفت: اگر من مردم، من را وسط زباله‌ها دفن کنید. آقا از دنیا رفت، گفتند: وصیّت کرده است. زباله‌ها را کنار کردند، آنجا دفن کردند. به خاطر قبر حضرت آقا زباله‌ها را برداشتند و سنگ مرمر کردند. می‌گفت: چه کنم من زنده بودنم فایده نداشت. بلکه با مرگم به نفع بهداشت کار بکنم. گاهی وقت‌ها وصیّت باعث می‌شود که یک راهی باز شود. اما وصیّت اگر گره به کار امت می‌زند، بن بست نیست. به اینکه فلانی و فلانی و فلانی، چهره‌های خوب، آدم‌های خوب  این به رخ کشیدن های آدم های خوب از ابزار فتنه است.

ادامه مطلب در بخش بعدی (راه‌ها و ابزارهای فتنه در جامعه2)





      

حضرت امام امیرالمؤمنین علیه السلام در تفسیر آیه ی ( و له اسلم من فی السموات و الارض، طوعا و کرها- آل عمران، آیه 83 هر که در آسمان ها و زمین است،خواه ناخواه سر به فرمان او نهاده است و به سوی او بازگردانده می شود ) فرمودند: این آیه درباره ی قائم(ع) نازل شده است،آنگاه که اسلام را بر یهود و نصارا و صائبان و ملحدان و مرتدان و کافران در شرق و غرب زمین عرضه می نماید، پس هر که با رغبت، آن را پذیرفت، دستور می دهد نماز و زکات و دیگر واجبات پروردگار را بجای آورد و هر که اسلام نیاورد،گردنش را خواهد زد تا در شرق و غرب جهان ،جز موحدان، کسی باقی نماند. همچنین ابوبصیر از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است که حضرت صادق (ع) در پاسخ به این سؤال که امام مهدی(عج) با اهل ذمه چه می کند؟ فرمودند: با آنها همچون پیامبر(ص) ، صلح می کند تا با کمال خواری به دست خود جزیه دهند.
ما بعد الظهور ص 513