استان رفتن ما از ایران و سرگردانی در مصر، مراکش،پاناما ،مکزیک و آمریکا بسیار عبرت آموز است. یک جمله ی محمد رضا همیشه آزارم می دهد، هنگامی که آمریکایی ها به بهانه های مختلف می کوشیدند او را به ایالات متحده راه ندهند و موجبات عصبانیت حکومت انقلابی ایران را فراهم نیاورند، شاه در یک مکالمه ی تلفنی به راکفلر گفت: آیا در این دنیای بزرگ،جایی پیدا نمی شود تا روزهای آخر عمر خود را در آسایش بگذرانم؟! هنگام خروج از ایران، محمد رضا به عده ای از خبرنگاران حاضر در فرودگاه گفت که به علت خستگی، برای استراحت کوتاه به مصر می رود و پس از بهبودی مراجعت خواهد کرد. اما همه ی ما می دانستیم که اینطور نیست و ما دیگر به ایران باز نخواهیم گشت. شب قبل از خروج از ایران محمد رضا همگی ما را جمع کرد و گفت: این شام آخری است که در ایران می خوریم. واشنگتن و لندن از من خواسته اند که فوری خاک ایران را ترک کنم و فکر بازگشت را هم از سرم بیرون کنم...

(کتاب خاطرات فریده دیبا/ مادر فرح پهلوی)