سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از سجده گاه عشق تا وادی ظهور
Slide 1 Slide 2

حتی اسلام، در دهه ی فجر به ما اثر بخشید...
ما در تاریخ واقعا مثل دهه ی فجر نداریم. حتی اسلام با آن عظمت ، در دهه ی فجر برای ما اثر بخشید. آیا غیر از این است، اسلامی که نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آورد، در روزگار امویها و عباسیها به ما اثر نبخشید. البته آثار درجه دو را به این ملت داد و افراد برجسته و شخصیت های ناب و عرفا و علماء و زهادی به ندرت پیدا شدند و توانستند در آن فضا پروازی بکنند،اما توده ی مردم و نیز نظام اجتماعی،از آن برکات خیری ندید. آن برکات، امروز خودش را نشان می دهد...
دهه ی فجر از رشحات اسلام است...
البته دهه ی فجر، جزو رشحات اسلام است، خیال نکنید که دهه ی فجر منهای اسلام چیزی است. دهه ی فجر منهای اسلام، یک پول هم ارزش ندارد. دهه ی فجر، آن آئینه ای است که خورشید اسلام در آن درخشید و به ما منعکس شد. اگر این آئینه نبود، باز هم مثل همان دوره های تاریک و قرون خالیه، بایستی ما می نشستیم و اسمی از اسلام می آوردیم، با حلواحلوا گفتن هم که دهان شیرین نمی شود...
.





      


وقتی در نماز عید فطر امسال، همگان نجوای(اللهم اهل الکبریاء و العظمه) را آغاز کردند، گویی در خاطر علی، یاد یاران، شاید هم پیرجماران، زنده شد و باران اشک از چشمانش سرازیر شد...
می دانم اشکی اینچنین، میوه ی مظلومیت است و درخت مظلومیت میوه دار نمی شود ، مگر با آبیاری خون دل...
و تو چه می دانی خون دل چیست؟...
خون دل یعنی: فریاد (این عمار) زدن و از دوستان قدیم، جواب سربالا شنیدن...
خون دل یعنی ضجه در فراق عمار، مالک ذوشهادتین...
راوی می گوید وقتی مولایمان امیرالمؤمنین(ع) پس از جنگ صفین، دردمندانه ندای (این عمار) سر می داد، اشک از چشمان مبارکش بر زمین می ریخت...
راوی، کجایی که غربت علی، پایان ندارد؟...
راوی، باز هم بگو و در کارنامه ی مظلومیت آل علی(ع) بنویس که در شوال 1432 ، فرزندش در قنوت نماز عید فطر ، اشک مظلومیت از دیدگان می ریخت....
در این خطبه ها، امام خامنه ای با بغضی جانسوز، از فلسطین و از پاکستان و از مظلومیت همه ی مسلمین جهان گفت، اما از خودش نگفت و از بی وفایی یاران و...
بنگر(رحمآء بینهم) را
تکرار تب غدیر خم را
امروز علی،غریب و تنهاست
آماج هجوم اهرمن هاست
او کیست؟ گلی ز باغ زهرا
پرورده ی درد و داغ زهرا
او نور دل بسیجیان است
چون مادر خویش، مهربان است
چشمانش بوی عشق دارد
مستی ز سبوی عشق دارد
چون فاطمه پشتوانه ی اوست
تا هستم و هست، دارمش دوست
(شعر از زنده یاد حاج محمد رضا آقاسی)





      

استفتاء از امام خامنه ای در مورد کالاهای صهیونیستی

مقام معظم رهبری «مدظله العالی»

بر آحاد مسلمین واجب است که از خرید و استفاده از کالاهایى که سود تولید و فروش آنها عاید صهیونیست‏ها که با اسلام و مسلمین در حال جنگ هستند، مى‏شود، اجتناب کنند

اسفتائات رهبری سؤال 1349





      

لطف خدا به مردم دنیا حواله شد

یکباره شوره زار زمین باغ لاله شد           

پس کوچه های خاکی مشهد پر از شعف

خورشید شهر خامنه هفتاد و دو ساله شد

لطف خدا به مردم دنیا حواله شد یکباره شوره زار زمین باغ لاله شد پس کوچه های خاکی مشهد پر از شعف خورشید شهر خامنه هفتاد و دو ساله شد میلاد با سعادت حضرت امام حسین و فرزند برومندش حضرت امام خامنه ای مبارک باد!وکوری چشم دشمناشون

میلاد با سعادت حضرت امام حسین و فرزند برومندش حضرت امام خامنه ای مبارک باد!وکوری چشم دشمناشون





      

امام خامنه ای غربی‌ها با سه کلیدواژه‌ی آزادی، دموکراسی، و حقوق بشر افکار عمومی را اداره می‌کردند. شرقی‌ها با دو کلیدواژه‌ی مبارزه‌ی پرولتاریا با امپریالیسم و برابری. امام پنج کلیدواژه‌ی قرآنی را در مقابل آن پنج کلیدواژه قرار دادند.

 اصل «امامت‌محوری» مهم‌ترین کلیدواژه بود. سیستم امت-امامت حرف جهانشمول اسلامی بود که در عرصه‌ی سیاست احیا شد.

 ده سال هر کاری کردیم، یک رسانه‌ی غربی پیدا شود که بگوید «امام خمینی»، نشد! همه می‌گفتند «آیت‌الله خمینی».

 سال 59 به یکی از اساتید یهودی آلمان گفتم «استاد! چرا رسانه‌های شما نمی‌گویند امام خمینی؟». خنده‌ای کرد و گفت «آخر ما بعضی چیزها را متوجه شدیم!». کیف‌اش را باز کرد و یک کتاب درآورد. ترجمه‌ی آلمانی کتاب «ولایت فقیه» امام بود. گفت «آقای خمینی یک تئوری جهانی دارد. وقتی ما بگوییم "امام"، ایشان بین کشورهای دنیا شاخص می‌شود. چون کلمه‌ی "امام" قابل ترجمه نیست. ولی وقتی بگوییم "رهبر"، این کلمه در فرهنگ غرب بار منفی دارد. دیگر ما ایشان را کنار استالین و موسیلینی و هیتلر قرار می‌دهیم. کلمه‌ی "رهبر" به نفع ما و کلمه‌ی "امام" به نفع آقای خمینی است. از طرف دیگر اگر ایشان یک جایگاه دینی دارد، ما به ایشان می‌گوییم "آیت‌الله"، اما "امام" یک بار معنوی دارد! از طرفی ایشان آن طور می‌شود امام امت اسلامی که مسلمان‌های دنیا را دور خودش جمع بکند!». با این صراحت این را به من گفت.

 یک رسانه‌ی غربی یا شرقی را پیدا نمی‌کنید که گفته باشد «امام خمینی». آن موقع ما امتحان کردیم رسانه‌های غربی آیا می‌پذیرند ما یک آگهی بدهیم به نام «امام خمینی»؟ می‌خواستیم 60،000 مارک بدهیم که یک آگهی چاپ کنند، قبول نکردند!

 شهریور 58 که در مجلس خبرگان قانون اساسی شهید بهشتی کلمه‌ی امامت را در قانون اساسی گذاشت، ریاست آن مجلس با آقای منتظری بود. امام خمینی گفت شما نمی‌توانی مجلس را اداره کنی، برو کنار، آقای بهشتی اداره کند. وقتی شهید بهشتی آمد اصل پنجم را مطرح کند که ولی فقیه نائب امام زمان و امام امت اسلامی است، کشور ریخت به هم. بازرگان اعلام استعفای دسته‌جمعی دولت را کرد. امیرانتظام اعلام کرد که مجلس خبرگان قانون اساسی باید منحل شود. سر یک کلمه کشور ریخت به هم!

 امامت‌محوری، امّت‌گرایی، عدالت‌گستری، و دوقطبی مستکبرین-مستضعفین اساس تئوری امام خمینی بود.

هاشمی رفسنجانی

 امام خمینی از دنیا رفتند. آقای هاشمی رفسنجانی آمدند پنج روز بعد از رحلت امام خمینی در دومین خطبه‌ی اولین نمازجمعه‌ی بعد از رحلت امام، راجع به ولایت فقیه دو جمله گفتند. یک : «ما نمی‌خواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشی ایشان "امام" بگوییم». این همه دعوا داشتیم با شرق و غرب؛ امام حاضر شد شهید بهشتی را قربانی کند برای این کلمه؛ قانون اساسی پنج بار روی امامت ولی فقیه تأکید کرده، امام این را از سال 48 مطرح کرده، شما می‌گویی نمی‌خواهیم؟ به اسم اعزاز امام خمینی گفتند به جانشین‌اش نمی‌گوییم امام! انگار یکی به شما بگوید من چون خیلی شما را دوست دارم، افکار شما را می‌خواهم با شما دفن کنم! جمله‌ی دوم‌شان این بود : «خبرگان مرجع تعیین نکرده است». یعنی جانشین امام خمینی نه مرجع است و نه امام.

 وقتی ایشان جای «امام» گذاشت «رهبر»، «امّت» شد «ملّت». یعنی عملاً سیستم ملت-رهبر انگلیسی‌ها را پذیرفتیم و سیستم امت-امامت امام خمینی را کنار گذاشتیم. وقتی «امّت» شد «ملّت»، عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران قرآنی» -که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند-، تبدیل شدند به عناصر ملت یعنی «شهروند» و « هموطن».

هاشمی رفسنجانی

 اما کلمه‌ی سوم یعنی «عدالت»؛ مقدس‌ترین کلمه‌ای که آقای هاشمی در دوران ریاست‌جمهوری‌شان ابداع و به تحمیل کردند به نظام اسلامی، کلمه‌ی «توسعه» بود. فرق عدالت و توسعه این بود که «عدالت» را خدا و پیغمبر (ص) و علی مرتضی (ع) تعریف می‌کنند، اما «توسعه» را صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی و صهیونیست‌های عالَم.

 در عرصه‌ی بین‌الملل هم دو کلیدواژه‌ی قرآنی «مستکبرین» و «مستضعفین» را ایشان اصلاح کردند و گفتند «مستکبرین» فحش و توهین‌آمیز است! به جایش بگوییم «قدرت‌های جهانی»! خب وقتی گفتی «مستکبرین» باید با آن‌ها «مبارزه» کنی، اما وقتی گفتی «قدرت‌های جهانی» باید با آن‌ها «تعامل» کنی. «مستضعفین» را هم کردند «قشر آسیب‌پذیر»؛ یعنی آدم‌های بی‌عرضه‌ای که خودشان پذیرای آسیب‌اند!

 پنج کلیدواژه‌ی قرآنی امام خمینی که اساس گفتمان نهضت اسلامی بود، توسط ایشان تغییر پیدا کرد به همان کلیدواژه‌هایی که دشمنان می‌خواستند.

 تا موقعی که کلیدواژه‌های قرآنی امام خمینی –که رأس آن‌ها امام بودن ولی فقیه است- احیا نشود، هر کاری که بکنیم، وصله‌پینه کردن است.

 شما هر لعنی که به ...... بکنید، این قدر جگر دشمنان نمی‌سوزد که بگویید «امام خامنه‌ای».

 مشکلی که هست هم این است که همه می‌گویند «دیگران بگویند ما هم می‌گوییم!». اصولگراها می‌گویند صداوسیما شروع کند، ما هم می‌گوییم! صداوسیما می‌گوید ما که از روحانیون نمی‌توانیم جلو بیفتیم! روحانیون می‌گویند تا مدیران ارشد نظام خودشان نگویند که ما نمی‌توانیم جلوی مردم بگوییم! مدیران ارشد می‌گویند وقتی جوانان انقلابی هم نمی‌گویند، ما بگوییم و هزینه بدهیم؟! و...

 بعضی هم می‌گویند نگوییم چون قبلاً کسی (حشمت‌الله طبرزدی) این کار را کرده و سابقه‌ی خوبی ندارد این کار در ذهن مردم! خب خوب‌ها باید پرچمدار این کار شوند که این کار به اسم آن‌ها ثبت شود و آن سابقه پاک شود.

سید حسن نصرالله

 آیت‌الله سید محمدباقر حکیم پا می‌شود می‌رود نجف. از آن‌جا نامه می‌نویسد به «حضرت آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای». یک هفته بعد شهیدش می‌کنند. آن مرد بزرگ می‌فهمد که باید از آن‌جا پیغام دهد «امام خامنه‌ای». سید حسن نصرالله می‌فهمد در سخت‌ترین شرایطی که دارد، باید بگوید امام خامنه‌ای! ما اینجا نشسته‌ایم و نمی‌گوییم!

 اگر نعمت خدا را قدر ندانیم، می‌فرماید «انّ عذابی لشدید». روز قیامت هم آن‌جا ندا داده می‌شود که «وقفوهم انّهم مسئولون، ما لکم لا تناصَرون». هی حرف را انداختند از این طرف به آن طرف.

 

 

 





      

زنده باد





      



اول اینکه عید را محضر رهبرم تبریک عرض می کنم!
فرمودید:اگر بنا باشد سال 88 در یک جمله تعریف شود، به نظر من عبارت است از: سال ملت ایران، سال عظمت و پیروزى این ملت بزرگ، سال حضور تاریخى و اثرگذار این ملت در عرصه‏هائى که به سرنوشت انقلاب بزرگمان و به سرنوشت کشورمان بستگى داشت و منتهى میشد.

باید عرض کنیم: آقاجان!
سال هنر نمائی شما بود در هدایت و رهبری! ملت که پشت سر شما به نیل امتحان الهی درآمد!
ممنونیم از شما آقا!
که یک دوره  "سنت های الهی" را یادمان دادی!که باور کنیم: ان مع العسر یسرا .... اذا جاء نصرالله و الفتح و .... هوالذی انزل السکینـة فی ....اگر نبود دم مسیحای شما؛ نفسی از جنازه ایمان آفت زده ملت بیرون نمی آمد!
و اگر نبود آن صبر ایوبی ؛ شیطان هرگز اینقدر غلیظ و کثیف دیده نمی شد!
و چشم فتنه در نمی آمد!
ما که می دانیم: داشتیم بنی اسرائیلی می شدیم!نزدیک بود گوساله پرست شویم!{یا بزغاله پرست!}
گوساله ای که دِین خود را به سامری ادا کرد و به غزه و لبنان "نه" گفت!

الان هم زیاد به ما دل نبند آقا!
همین که به وادی ایمن رسیدیم؛ "من و سلوا" دلمان را می زند و از شما "مک دونالد" می خواهیم!

خوب می دانیم ؛کعبه ای را که روح الله به دستور خدا بنا کرده بود؛ پر از لات و هبل و عزی کرده بودیم!
و تو "علی" بودی و هبل و لات و عزی و .... را شکستی!و گوساله ی  سامری را نیز هم!
این گوساله داشت  کم کم "گاو" می شد!

سامری هنوز هم هست!
هنوز هم گوساله می سازد !
پس تا سامری هست از خدا می خواهیم تا تو را به وادی طور فرا نخواند!
چرا که اگر بروی ؛
ما دوباره بنی اسرائیلی می شویم!




      

ایشان به مسؤولان می‌گویند: "مردم را کم نبینید؛ مردم را کم نگیرید. اصلاً ارتباط با مردم عادی باید جزء برنامه زندگی‌تان باشد." موضوع کار ما مردم هستند. مگر ما غیر از مردم کار دیگری هم داریم؟ موضوع کار ما همان موضوع قرآن است. موضوع قرآن هم مردم است، "ناس" است، "انسان" است.





      

مرزها باید کاملا روشن باشد...
کمرنگ کردن مرزها خطایی فاحش است و باعث سردرگمی مردم می شود. بنابراین باید از مخالفان نظام اعلام برائت شود و مرزها کاملا روشن باشد...در مسائل فرعی، اختلاف نظر مهم نیست و قابل حل است اما باید با مرز بندی روشن در مسائل اصلی، صف کسانی که پایبند هویت نظام هستند با کسانی که مخالف دینداری مردمند و با قانون معارضه می کنند مشخص شود

 






      

http://atregoleyas.persiangig.com/image/rahbari/02.jpg

ملت ایران بساط سلطه را برچیده است...
قبل از انقلاب،زورگویان جهانی، ایران را سفره ای بی صاحب می دانستند و هر چه می خواستند آن را چپاول می کردند،اما ملت بیدار شده ی ایران،اکنون بساط این غارت و چپاول را برچیده است ...