سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از سجده گاه عشق تا وادی ظهور
Slide 1 Slide 2

 

ما فاتحان بدر و حنینیم و خیبریم
ما وارثان مالک و مقداد و بوذریم
در آن دفاع مقدس به دشمنان
دادیم نشان که یک تنه با صد برابریم
هان ای منافقان،نترسیم ما ز مرگ
تسلیح تا به نام نامی الله اکبریم
ما را ز شرق و غرب و منافق هراس نیست
ما تشنه ی شهادت عطشان و کوثریم
هر قدرتی علیه نهضت ما قد علم کند
بر قامتش چو تیغ شرربار حیدریم
ما لشکر سپاه و بسیجی به امر حق
سینه سپر مقابل خصم بد اختریم
فرمان رسد ز رهبر فرزانه هر زمان
همچون سفیر تابع فرمان رهبریم


بسیج جایگاهی به بلندای مقام مجاهدین راه خدا ،ایثارگران و آمرین به معروف و ناهیان از منکر دارد. بسیج، مدرسه ی جهاد اکبر و اصغر است که ثمره ی تحصیل در آن،نیل به افق های کمال و بندگی است. فارغ التحصیلان مدرسه ی بسیج، گلهای سرسبد جامعه اند که خمینی کبیر (ره) درباره آنان فرمود:
بسیج مدرسه ی عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته های رفیع آن اذان شهادت و رشادت سرداده اند.
بسیج،میقات پابرهنگان و معراج اندیشه ی پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن، نام و نشان در گمنامی و بی نشانی گرفته اند.
بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه ی مجاهدان از اولین تا آخرین، امضاء نموده اند. من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه می خورم و از خدا می خواهم تا با بسیجیانم محشورگرداند. چرا که در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجی ام...
.





      

ادوارد شرلی، از مسئولان سابق سازمان جاسوسی سیا در میزگرد فصلنامه ی آمریکایی خاورمیانه می گوید: سیاست فرسوده سازی ایران از لحاظ عقیدتی باید برای ما جذابیت خاصی پیدا کند. اگر نظام ولایت فقیه در ایران از هم بپاشد، آن وقت می توان پذیرفت که جمهوری اسلامی، تغییر ماهیت داده است.
روزنامه صهیونیستی اورشلیم پست در اوج تهدیدات هسته ای ،خطاب به اوباما نوشت: ما با یک ایران متحد به رهبری آیت الله خامنه ای مواجهیم.





      

براساس آمار ، مبلغ نجومی 3672میلیارد تومانی حاصل از قاچاق طلا و جواهر سالانه فقط به جیب 6نفر از سران اعتصاب اخیر در بازار طلا می ریزد!! 





      

بخشی از وصیتنامه سروان شهید آشوری که توسط مقام معظم رهبری درخطبه های نماز جمعه قرائت گردید: ...شاید لایق شهید بودن نیستم زیرا که شهید مقامی بالا و والا دارد و من فردی گناهکار و خوارم. اینک که با یاد خدا به جبهه می روم، نه برای انتقام ،بلکه به منظور احیای دینم و تداوم انقلابم،پای در چکمه می کنم و خدا را به یاری می طلبم و از او می خواهم که هدایتم کند به آن سو و آن راه که خود صلاح می داند و هدفم خدا، مکتبم اسلام و مرادم روح الله است.هر قدمی که بردارم و هر گلوله ای که شلیک کنم و قلب دشمن را هدف سازم، به یاد خدا باشم و برای هر گلوله ای که به تنم خورد، به یاد خدا تحمل کنم و دردش را،زجرش را که شیرین تر از عسل است. خدانگهدار- مسعود آشوری



      

در روز هفتم مهرماه سال 60 یک فروند هواپیمای سی 130 در حوالی کهریزک سقوط کرد. در این هواپیما علاوه بر پیکرهای پاک جمعی از شهدا و مجروحان جنگی، عده ای از فرماندهان ارشد ارتش اسلام نیز حضور داشتند که طرح تاریخی شکست حصر آبادان را با موفقیت کامل اجرا کردند. سرلشکر ولی الله فلاحی - سرتیپ جواد فکوری - سرتیپ محمود نامجو- یوسف کلاهدوز و محمد جهان آرا، بزرگانی بودند که به عشق امام (ره) و اجرای فرمان او ، مردانه به شهادت رسیدند ...



      


وقتی در نماز عید فطر امسال، همگان نجوای(اللهم اهل الکبریاء و العظمه) را آغاز کردند، گویی در خاطر علی، یاد یاران، شاید هم پیرجماران، زنده شد و باران اشک از چشمانش سرازیر شد...
می دانم اشکی اینچنین، میوه ی مظلومیت است و درخت مظلومیت میوه دار نمی شود ، مگر با آبیاری خون دل...
و تو چه می دانی خون دل چیست؟...
خون دل یعنی: فریاد (این عمار) زدن و از دوستان قدیم، جواب سربالا شنیدن...
خون دل یعنی ضجه در فراق عمار، مالک ذوشهادتین...
راوی می گوید وقتی مولایمان امیرالمؤمنین(ع) پس از جنگ صفین، دردمندانه ندای (این عمار) سر می داد، اشک از چشمان مبارکش بر زمین می ریخت...
راوی، کجایی که غربت علی، پایان ندارد؟...
راوی، باز هم بگو و در کارنامه ی مظلومیت آل علی(ع) بنویس که در شوال 1432 ، فرزندش در قنوت نماز عید فطر ، اشک مظلومیت از دیدگان می ریخت....
در این خطبه ها، امام خامنه ای با بغضی جانسوز، از فلسطین و از پاکستان و از مظلومیت همه ی مسلمین جهان گفت، اما از خودش نگفت و از بی وفایی یاران و...
بنگر(رحمآء بینهم) را
تکرار تب غدیر خم را
امروز علی،غریب و تنهاست
آماج هجوم اهرمن هاست
او کیست؟ گلی ز باغ زهرا
پرورده ی درد و داغ زهرا
او نور دل بسیجیان است
چون مادر خویش، مهربان است
چشمانش بوی عشق دارد
مستی ز سبوی عشق دارد
چون فاطمه پشتوانه ی اوست
تا هستم و هست، دارمش دوست
(شعر از زنده یاد حاج محمد رضا آقاسی)





      

(بمناسبت آغاز هفته ی دفاع مقدس)
جبهه یک مکتب بود...
درسهای آن: ایمان و تعبد و توکل و فداکاری...
وامتحانش اخلاص و صبر...
آنکس که مطیع ولایت بود، همه جا و در همه حال و هر شرایطی، خود را در حال انجام وظیفه اش می دید و همین احساس، به او نشاط و تحرک و مقاومت می داد...
ما در دفاع مقدس، اگر جنگیدیم، دستور دین بود...اگر دست از جنگ کشیدیم، فرمان مکتب را اطاعت کردیم...
جنگ و صلحمان نه به خواهش دل و نه به خواست خود، بلکه طبق حکم خدا و فتوای فقیه و تکلیف شرعی بود...
فرمان از دین گرفتیم، نه از دل...
راه را بر مبنای عقل پیمودیم، نه هوس
و خوشا به حال آنان که در بازار هستی،کالای ایمان و حقیقت را خریداری کردند...
و خوش به سعادت آنان که در بازار عمل، مشتری و خریداری همچون خداوند داشتند...
مجاهدان، در دوران دفاع مقدس، نه راه را گم کردند، نه هدف را از یاد بردند، نه انگیزه ها را از دست دادند، نه پشت به خون شهداء کردند و نه عزت جهاد را با ذلت قعود عوض نمودند و در نهایت ، سربلندی آخرت را با آسایش دنیا مبادله نکردند...
اکنون نیز، مجاهدان واقعی اینچنین هستند...


و امروز در سی امین سالروز آغاز دفاع مقدس و در بیست و دومین سالگرد پایان آن دوران طلایی و افتخار آمیز، از خدای مجاهدان، طلب توفیق شهادت می کنیم...
رزق الهی بر سفره ی شهادت، ارزانی شهدایمان باد 
و ...میثاق ما با راه و روح شهیدان، استوار..
.





      

استفتاء از امام خامنه ای در مورد کالاهای صهیونیستی

مقام معظم رهبری «مدظله العالی»

بر آحاد مسلمین واجب است که از خرید و استفاده از کالاهایى که سود تولید و فروش آنها عاید صهیونیست‏ها که با اسلام و مسلمین در حال جنگ هستند، مى‏شود، اجتناب کنند

اسفتائات رهبری سؤال 1349





      

تفسیر سوره قدر...
انا انزلناه فى لیلة القدر (1) و ما ادراک ما لیلة القدر (2) لیلة القدر خیر من الف شهر (3) تنزل الملئکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر (4) سلام هى حتى مطلع الفجر (5)...

دانشنامه قرآن کریم
تفسیر سوره قدر
سوره قدر مکى است و پنج آیه دارد
سوره قدر آیات 1 - 5
بسم الله الرحمن الرحیم انا انزلناه فى لیلة القدر (1) و ما ادراک ما لیلة القدر (2) لیلة القدر خیر من الف شهر (3) تنزل الملئکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر (4) سلام هى حتى مطلع الفجر (5).
ترجمه آیات
به نام خداوند رحمان و رحیم.ما این قرآن عظیم الشان را(که رحمت واسع و حکمت جامع است) در شب قدر نازل کردیم(1).
و تو چه مى‏دانى شب قدر چیست؟(2).
شب قدر(در مقام و مرتبه)از هزار ماه بهتر و بالاتر است(3).
در این شب فرشتگان و روح(یعنى جبرئیل)به اذن خدا از هر فرمان(و دستور الهى و سرنوشت‏خلق) نازل مى‏شوند(4).
این شب رحمت و سلامت و تهنیت است تا صبحگاه(5).
بیان آیات
این سوره نزول قرآن در شب قدر را بیان مى‏کند، و آن شب را تعظیم نموده از هزار ماه بالاتر مى‏داند، چون در آن شب ملائکه و روح نازل مى‏شوند، و این سوره، هم احتمال مکى بودن را دارد، و هم مى‏تواند مدنى باشد، و روایاتى که درباره سبب نزول آن از امامان اهل بیت (علیهم السلام) و از دیگران رسیده خالى از تایید مدنى بودن آن نیست، و آن روایاتى است که دلالت دارد بر اینکه این سوره بعد از خوابى بود که رسول خدا(ص)دید، و آن خواب این بود که دید بنى امیه بر منبر او بالا مى‏روند، و سخت اندوهناک شد، و خداى تعالى براى تسلیتش این سوره را نازل کرد(و در آن فرمود شب قدر بهتر از هزار ماه حکومت‏بنى امیه است).
"انا انزلناه فى لیلة القدر"
ضمیر در"انزلناه"به قرآن برمى‏گردد، و ظاهرش این است که: مى‏خواهد بفرماید همه قرآن را در شب قدر نازل کرده، نه بعضى از آیات آن را، مؤیدش هم این است که تعبیر به انزال کرده، که ظاهر در اعتبار یکپارچگى است، نه تنزیل که ظاهر در نازل کردن تدریجى است.
و در معناى آیه مورد بحث آیه زیر است که مى‏فرماید: "و الکتاب المبین انا انزلناه فى لیلة مبارکة" (1) ، که صریحا فرموده همه کتاب را در آن شب نازل کرده، چون ظاهرش این است که نخست‏سوگند به همه کتاب خورده، بعد فرموده این کتاب را که به حرمتش سوگند خوردیم، در یک شب و یکپارچه نازل کردیم.
پس مدلول آیات این مى‏شود که قرآن کریم دو جور نازل شده، یکى یکپارچه در یک شب معین، و یکى هم به تدریج در طول بیست و سه سال نبوت که آیه شریفه"و قرآنا فرقناه لتقراه على الناس على مکث و نزلناه تنزیلا" (2) ، نزول تدریجى آن را بیان مى‏کند، و همچنین آیه زیر که مى‏فرماید: "و قال الذین کفروا لو لا نزل علیه القرآن جملة واحدة کذلک لنثبت‏به فؤادک و رتلناه ترتیلا" (3) .
و بنا بر این، دیگر نباید به گفته بعضى (4) اعتنا کرد که گفته‏اند: معناى آیه"انزلناه" این است که شروع به انزال آن کردیم، و منظور از انزال هم انزال چند آیه از قرآن است، که در آن شب یکباره نازل شد نه همه آن.
و در کلام خداى تعالى آیه‏اى که بیان کند لیله مذکور چه شبى بوده دیده نمى‏شود بجز آیه"شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن" (5) که مى‏فرماید: قرآن یکپارچه در ماه رمضان نازل شده، و با انضمام آن به آیه مورد بحث معلوم مى‏شود شب قدر یکى از شبهاى ماه رمضان است، و اما اینکه کدامیک از شب‏هاى آن است در قرآن چیزى که بر آن دلالت کند نیامده، تنها از اخبار استفاده مى‏شود، که ان شاء الله در بحث روایتى آینده بعضى از آنها از نظر خواننده مى‏گذرد.
در این سوره آن شبى که قرآن نازل شده را شب قدر نامیده، و ظاهرا مراد از قدر تقدیر و اندازه‏گیرى است، پس شب قدر شب اندازه‏گیرى است، خداى تعالى در آن شب حوادث یک سال را یعنى از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر مى‏کند، زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چیزهایى دیگر از این قبیل را مقدر مى‏سازد، آیه سوره دخان هم که در وصف شب قدر است‏بر این معنا دلالت دارد: "فیها یفرق کل امر حکیم امرا من عندنا انا کنا مرسلین رحمة من ربک" (6) ، چون"فرق"، به معناى جدا سازى و مشخص کردن دو چیز از یکدیگر است، و فرق هر امر حکیم جز این معنا ندارد که آن امر و آن واقعه‏اى که باید رخ دهد را با تقدیر و اندازه‏گیرى مشخص سازند.
و از این استفاده مى‏شود که شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالى که قرآن در آن شبش نازل شد نیست، بلکه با تکرر سنوات، آن شب هم مکرر مى‏شود، پس در هر ماه رمضان از هر سال قمرى شب قدرى هست، که در آن شب امور سال آینده تا شب قدر سال بعد اندازه گیرى و مقدر مى‏شود.
براى اینکه این فرض امکان دارد که در یکى از شبهاى قدر چهارده قرن گذشته قرآن یکپارچه نازل شده باشد، ولى این فرض معنا ندارد که در آن شب حوادث تمامى قرون گذشته و آینده تعیین گردد. علاوه بر این، کلمه"یفرق"به خاطر اینکه فعل مضارع است استمرار را مى‏رساند، در سوره مورد بحث هم که فرموده: "شب قدر از هزار ماه بهتر است"و نیز فرموده: "ملائکه در آن شب نازل مى‏شوند"مؤید این معنا است.
پس وجهى براى تفسیر زیر نیست که بعضى (7) کرده و گفته‏اند: شب قدر در تمام دهر فقط یک شب بود، و آن شبى بود که قرآن در آن نازل گردید، و دیگر تکرار نمى‏شود.و همچنین تفسیر دیگرى که بعضى (8) کرده و گفته‏اند: تا رسول خدا(ص) زنده بود شب قدر در هر سال تکرار مى‏شد، و بعد از رحلت آن جناب خدا شب قدر را هم از بین برد.و نیز سخن آن مفسر (9) دیگر که گفته: شب قدر تنها یک شب معین در تمام سال است نه در ماه رمضان.و نیز سخن آن مفسر (10) دیگر که گفته: شب قدر شبى است در تمام سال، ولى در هر سال یک شب نامعلومى است، در سال بعثت در ماه رمضان بوده در سال‏هاى دیگر در ماههاى دیگر، مثلا شعبان یا ذى القعده واقع مى‏شود، هیچ یک از این اقوال درست نیست.
بعضى (11) دیگر گفته‏اند: کلمه"قدر"به معناى منزلت است، و اگر شب نزول قرآن را شب قدر خوانده به خاطر اهتمامى بوده که به مقام و منزلت آن شب داشته، و یا عنایتى که به عبادت متعبدین در آن شب داشته.
بعضى (12) دیگر گفته‏اند: کلمه"قدر"به معناى ضیق و تنگى است، و شب قدر را بدان جهت قدر خوانده‏اند که زمین با نزول ملائکه تنگ مى‏گردد.و این دو وجه به طورى که ملاحظه مى‏کنید چنگى به دل نمى‏زند.
پس حاصل آیات مورد بحث‏به طورى که ملاحظه کردید این شد که شب قدر بعینه یکى از شبهاى ماه مبارک رمضان از هر سال است، و در هر سال در آن شب همه امور احکام مى‏شود، البته منظورمان" احکام"از جهت اندازه‏گیرى است، خواهید گفت پس هیچ امرى از آن صورت که در شب قدر تقدیر شده باشد در جاى خودش با هیچ عاملى دگرگون نمى‏شود؟ در پاسخ مى‏گوییم: نه، هیچ منافاتى ندارد که در شب قدر مقدر بشود ولى در ظرف تحققش طورى دیگر محقق شود، چون کیفیت موجود شدن مقدر، امرى است، و دگرگونى در تقدیر، امرى دیگر است، همچنان که هیچ منافاتى ندارد که حوادث در لوح محفوظ معین شده باشد، ولى مشیت الهى آن را تغییر دهد، همچنان که در قرآن کریم آمده: " یمحوا الله ما یشاء و یثبت و عنده ام الکتاب" (13) .
علاوه بر این، استحکام امور به حسب تحققش مراتبى دارد، بعضى از امور شرایط تحققش موجود است، و بعضى‏ها ناقص است، و احتمال دارد که در شب قدر بعضى از مراتب احکام تقدیر بشود، و بعضى دیگرش به وقت دیگر موکول گردد، اما آنچه از روایات بر مى‏آید و به زودى روایاتش از نظر خواننده خواهد گذشت‏با این وجه سازگار نیست.
"و ما ادریک ما لیلة القدر"
این جمله کنایه است از جلالت قدر آن شب و عظمت منزلتش، چون با اینکه ممکن بود در نوبت دوم ضمیر لیلة القدر را بیاورد، خود آن را تکرار کرد.واضح‏تر بگویم، با اینکه مى‏توانست‏بفرماید: "و ما ادریک ما هى، هى خیر من الف شهر"براى بار دوم و بار سوم خود کلمه را آورد و فرمود: "و ما ادریک ما لیلة القدر لیلة القدر خیر من الف شهر".
"لیلة القدر خیر من الف شهر"
این جمله به طور اجمال آنچه را که در جمله"و ما ادریک ما لیلة القدر"بدان اشاره شده بود، یعنى عظمت آن شب را بیان مى‏کند، و مى‏فرماید: بدین جهت گفتیم آن شب مقامى ارجمند دارد که از هزار شب بهتر است.
و منظور از بهتر بودنش از هزار شب به طورى که مفسرین تفسیر کرده‏اند بهتر بودنش از حیث فضیلت عبادت است، و مناسب با غرض قرآن هم همین معنا است، چون همه عنایت قرآن در این است که مردم را به سوى خدا نزدیک، و به وسیله عبادت زنده کند، و زنده‏دارى آن شب با عبادت بهتر است از عبادت هزار شب.و ممکن است همین معنا را از آیه سوره دخان نیز استفاده کرد، چون در آنجا شب قدر را پر برکت‏خوانده، و فرموده: "انا انزلناه فى لیلة مبارکة" (14) .البته در این میان معناى دیگرى نیز هست، که ان شاء الله در بحث روایتى آینده خواهد آمد.
"تنزل الملئکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر"
کلمه"تنزل"در اصل تتنزل بوده، و ظاهرا مراد از روح آن روحى است که از عالم امر است و خداى تعالى در باره‏اش فرموده: "قل الروح من امر ربى" (15) ، و اذن در هر چیز به معناى رخصت دادن در آن است، و یا به عبارت دیگر اعلام این معنا است که مانعى از این کار نیست.
و کلمه"من"در جمله"من کل امر"به گفته بعضى (16) از مفسرین به معناى باء است.
بعضى (17) دیگر گفته‏اند: به معناى خودش است، یعنى ابتداى غایت، ولى سببیت را هم مى‏رساند، و آیه را چنین معنا مى‏دهد: "ملائکه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان و به سبب هر امرى الهى نازل مى‏شوند".
بعضى (18) دیگر گفته‏اند: باء براى تعلیل به غایت است، و معنایش این است"ملائکه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل مى‏شوند، براى خاطر اینکه هر امرى را تدبیر کنند".
لیکن حق مطلب این است که: مراد از امر، اگر آن امر الهى باشد که آیه"انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون" (19) تفسیرش کرده، حرف"من"براى ابتدا خواهد بود، و در عین حال سببیت را هم مى‏رساند، و به آیه چنین معنا مى‏دهد: "ملائکه و روح در شب قدر به اذن پروردگارشان نازل مى‏شوند، در حالى که نزولشان را ابتدا مى‏کنند و هر امر الهى را صادر مى‏نمایند".
و اگر منظور از امر مذکور هر امر کونى و حادثه‏اى باشد که باید واقع گردد، در این صورت حرف"من" به معناى لام تعلیل خواهد بود، و آیه را چنین معنا مى‏دهد: ملائکه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل مى‏شوند براى خاطر تدبیر امرى از امور عالم.
"سلام هى حتى مطلع الفجر"
در مفردات گفته: کلمه"سلام"و"سلامت"به معناى عارى بودن از آفات ظاهرى و باطنى است (20) .
پس جمله"سلام هى"اشاره است‏به اینکه عنایت الهى تعلق گرفته است‏به اینکه رحمتش شامل همه آن بندگانى بشود که به سوى او روى مى‏آورند، و نیز به اینکه در خصوص شب قدر باب نقمتش و عذابش بسته باشد، به این معنا که عذابى جدید نفرستد.و لازمه این معنا آن است که طبعا در آن شب کید شیطان‏ها هم مؤثر واقع نشود، همچنان که در بعضى از روایات هم به این معنا اشاره رفته است.
ولى بعضى (21) از مفسرین گفته‏اند: مراد از کلمه"سلام"این است که: در آن شب ملائکه از هر مؤمن مشغول به عبادت بگذرند سلام مى‏دهند.برگشت این معنا هم به همان معناى اول است و این دو آیه یعنى آیه"تنزل الملئکة و الروح"تا آخر سوره در معناى تفسیرى است‏براى آیه قبلى که مى‏فرمود"لیلة القدر خیر من الف شهر".
بحث روایتى
در تفسیر برهان از شیخ طوسى از ابوذر روایت آورده که گفت: به رسول خدا(ص) عرضه داشتم یا رسول الله آیا شب قدر شبى است که در عهد انبیاء بوده و امر بر آنان نازل مى‏شده و چون از دنیا مى‏رفتند نزول امر در آن شب تعطیل مى‏شده است؟فرمود: نه بلکه شب قدر تا قیامت هست (22) .
مؤلف: در این معنا روایات زیادى از طرق اهل سنت نیز آمده (23) .
و در مجمع البیان است که از حماد بن عثمان از حسان ابن ابى على نقل شده که گفت: از امام صادق(ع)از شب قدر پرسیدم، فرمود در نوزدهم رمضان و بیست و یکم و بیست و سوم جستجویش کن (24) .
مؤلف: در معناى این روایات روایاتى دیگر نیز هست، و در بعضى از اخبار تردید بین دو شب شده، یکى بیست و یکم و دیگرى بیست و سوم، مانند روایتى که عیاشى از عبد الواحد از امام باقر(ع)روایت کرده (25) . و از روایاتى دیگر استفاده مى‏شود که شب قدر خصوص بیست و سوم است، و اگر معینش نکرده‏اند به منظور تعظیم امر آن بوده، تا بندگان خدا با گناهان خود به امر آن اهانت نکنند (26) .
و نیز در تفسیر عیاشى در روایت عبد الله بن بکیر از زراره از یکى از دو امام باقر و صادق(ع)آمده که فرمود: شب بیست و سوم همان شب جهنى است، و حدیث جهنى این است که گفت: به رسول خدا(ص) عرضه داشتم: منزل من از مدینه دور است، دستورم بده در شب معینى داخل مدینه شوم فرمود: شب بیست و سوم داخل شو (27) .
مؤلف: حدیث جهنى که نامش عبد الله بن انیس انصارى بود، از طرق اهل سنت نیز روایت‏شده، و سیوطى آن را در الدر المنثور از مالک و بیهقى نقل کرده (28) .
و در کافى به سند خود از زراره روایت کرده که گفت: امام صادق(ع) فرمود: تقدیر در نوزدهم و ابرام در شب بیست و یکم و امضا در شب بیست و سوم است (29) .
مؤلف: در این معنا هم روایات دیگرى هست (30) .
پس معلوم شد آنچه همه روایات مختلفى که از ائمه اهل بیت(ع)وارد شده در آن اتفاق دارند این است که: شب قدر تا روز قیامت‏باقى است، و همه‏ساله تکرار مى‏شود، و نیز لیلة القدر شبى از شبهاى رمضان، و نیز یکى از سه شب نوزده و بیست و یک و بیست و سه است.
و اما از طرق اهل سنت روایات به طور عجیبى اختلاف دارند که به هیچ وجه نمى‏شود بین آنها را جمع کرد، ولى معروف بین اهل سنت این است که شب بیست و هفتم است، و در آن شب بوده که قرآن نازل شده.از خوانندگان محترم هر که بخواهد آن روایات را ببیند باید به تفسیر الدر المنثور و سایر جوامع حدیث مراجعه کند.
و در الدر المنثور است که خطیب از ابن مسیب روایت کرده که گفت: رسول خدا (ص)فرمود: در خواب به من نشان دادند که بنى امیه بر منبرم بالا مى‏روند، و این معنا بر من سخت گران آمد و خداى تعالى در این مناسبت‏سوره"انا انزلناه فى لیلة القدر"را نازل کرد (31) .
مؤلف: نظیر این روایت را خطیب هم در تاریخ خود از ابن عباس آورده.و ترمذى و ابن جریر، طبرانى، ابن مردویه و بیهقى هم روایتى در معناى آن از حسن بن على نقل کرده‏اند (32) .و در این میان روایات بسیارى در این معنا از طرق شیعه از ائمه اهل بیت(ع) نقل شده، و در آنها آمده که خداى تعالى لیلة القدر را که بهتر از هزار ماه سلطنت‏بنى امیه است‏به عنوان تسلیت‏به رسول خدا(ص)عطا فرمود (33) .
و در کافى به سند خود از ابن ابى عمیر از عده‏اى راویان از امام صادق(ع) روایت آورده که گفت: بعضى از اصحاب ما امامیه که به نظرم مى‏آید سعید بن سمان بود از آن جناب پرسید: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟(با اینکه در آن هزار ماه در هر دوازده ماهش یک شب قدر است)، فرمود عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت در هزار ماهى که در آن شب قدر نباشد (34) .
و در همان کتاب به سند خود از فضیل، زراره و محمد بن مسلم از حمران روایت کرده که از امام باقر(ع)از معناى آیه"انا انزلناه فى لیلة مبارکة"سؤال کرد، فرمود بله شب قدر که همه‏ساله در ماه رمضان در دهه آخرش تجدید مى‏شود شبى است که قرآن جز در آن شب نازل نشده، و آن شبى است که خداى تعالى در باره‏اش فرموده: "فیها یفرق کل امر حکیم".
آنگاه فرمود: در آن شب هر حادثه‏اى که باید در طول آن سال واقع گردد تقدیر مى‏شود، چه خیر و چه شر، چه طاعت و چه معصیت، و چه فرزندى که قرار است متولد شود، و یا اجلى که بنا است فرا رسد، و یا رزقى که قرار است(تنگ و یا وسیع)برسد، پس آنچه در این شب مقدر شود، و قضایش رانده شود قضایى است‏حتمى، ولى در عین حال مشیت‏خداى تعالى در آنها محفوظ است(و خدا با حتمى کردن مقدرات، العیاذ بالله به دست‏خود دست‏بند نمى‏زند).
حمران مى‏گوید: پرسیدم منظور خداى تعالى از اینکه فرمود"شب قدر بهتر است از هزار شب"چیست؟ فرمود عمل صالح از نماز و زکات و انواع خیرات در آن شب بهتر است از همان اعمال در هزار ماهى که در آن شب قدر نباشد، و اگر خداى تعالى جزاى اعمال خیر مؤمنین را مضاعف نمى‏کرد، مؤمنین بجایى نمى‏رسیدند، ولى خدا پاداش حسنات ایشان را مضاعف مى‏کند (35) .
مؤلف: منظور امام از اینکه فرمود: "ولى در عین حال مشیت‏خداى تعالى در آنها محفوظ است"، این است که قدرت خداى تعالى همیشه مطلق است، او هر زمان هر کارى را بخواهد مى‏کند، هر چند قبلا خلاف آن را حتمى کرده باشد، و خلاصه حتمى کردن یک مقدر قدرت مطلقه او را مقید نمى‏کند، او مى‏تواند قضاى حتمى خود را هم نقض نماید هر چند که هیچ وقت چنین کارى را نمى‏کند.
و در مجمع است که از ابن عباس از رسول خدا(ص)روایت شده که فرمود: وقتى شب قدر مى‏شود ملائکه‏اى که ساکن در سدرة المنتهى هستند و جبرئیل یکى از ایشان است نازل مى‏شوند، در حالى که جبرئیل به اتفاق سایر سکان نامبرده پرچم‏هایى را به همراه دارند، یک پرچم بالاى قبر من، و یکى بر بالاى بیت المقدس، و پرچمى در مسجد الحرام و پرچمى بر طور سینا نصب مى‏کنند، و هیچ مؤمن و مؤمنه‏اى در این نقاط نمى‏ماند مگر آنکه جبرئیل به او سلام مى‏کند، مگر کسى که دائم الخمر و یا معتاد به خوردن گوشت‏خوک و یا زعفران مالیدن به بدن خود باشد (36) .
و در تفسیر برهان از سعد بن عبد الله روایت کرده که به سند خود از ابى بصیر روایت کرده که گفت: با امام صادق(ع)بودم که سخن از پاره‏اى خصائص امام در هنگام ولادت به میان آمد، فرمود: وقتى شب قدر مى‏شود امام مستوجب روح بیشترى مى‏گردد.عرضه داشتم فدایت‏شوم مگر روح همان جبرئیل نیست؟فرمود: روح از جبرئیل بزرگتر است، و جبرئیل از سنخ ملائکه است، و روح از آن سنخ نیست، مگر نمى‏بینى خداى تعالى فرموده: "تنزل الملئکة و الروح"پس معلوم مى‏شود روح غیر از ملائکه است (37) .
مؤلف: روایات در معنا و خصائص و فضائل شب قدر بسیار زیاد است، (که ما در اینجا مختصرى از آن را آوردیم)، و در بعضى از آن روایات علامتهایى براى شب قدر ذکر شده، از قبیل این که: صبح شب قدر آفتاب بدون شعاع طلوع مى‏کند، هوا در صبح آن شب معتدل است، و لیکن چون این علامتها نه دائمى است و نه اغلب چنین است، لذا از ذکر آن روایات خوددارى نمودیم.
پى‏نوشت‏ها:
1- سوگند به کتاب مبین، ما آن را در شبى مبارک نازل کردیم.سوره دخان، آیه 3.
2- ما قرآنى بر تو نازل کردیم که به صورت آیات جدا از هم مى‏باشد، تا آن را تدریجا و با آرامش بر مردم بخوانى.و به طور قطع این قرآن را ما نازل کردیم.سوره اسراء، آیه 106.
3- آنانکه کافر شدند گفتند: چرا قرآن یکباره بر او نازل نشد، بله یکباره نازل نکردیم، تا قلب تو را ثبات و آرامش بخشیم، و بدین منظور آیه آیه‏اش کردیم.سوره فرقان، آیه 32.
4- مجمع البیان، ج 10، ص 518.
5- سوره بقره، آیه 185.
6- در آن شب هر حادثه‏اى که باید واقع شود خصوصیاتش مشخص و محدود مى‏گردد، این امرى ست‏خلف ناپذیر، امرى است از ناحیه ما که این ماییم فرستنده رحمتى از ناحیه پروردگارت.سوره دخان، آیه 6.
7- تفسیر قرطبى، ج 20، ص 135.
8- مجمع البیان، ج 10، ص 518.
9- تفسیر قرطبى، ج 20، ص 135.
10- روح المعانى، ج 30، ص 190.
11 و 12- مجمع البیان، ج 10، ص 518.
13- خدا هر چه را که از مقدرات بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات مى‏کند، و کتاب تغییر ناپذیر نزد او است.سوره رعد، آیه 39.
14- ما آن را در شب مبارکى نازل کردیم.سوره دخان، آیه 3.
15- بگو روح از امر پروردگار من است.سوره اسراء، آیه 85.
16 و 17 و 18- روح المعانى، ج 30، ص 196.
19- فرمان نافذ خدا(در عالم)چنین است که وقتى اراده خلقت چیزى را بکند به محض اینکه بگوید باش، موجود مى‏شود.سوره یس، آیه 82.
20- مفردات راغب، ماده"سلم".
21- روح المعانى، ج 30، ص 197.
22- تفسیر البرهان، ج 4، ص 488، ح 26.
23- الدر المنثور، ج 6، ص 371.
24 و 25 و 26 و 27- مجمع البیان، ج 10، ص 519.
28- الدر المنثور، ج 6، ص 373.
29- فروع کافى، ج 4، ص 159، ح 9.
30- نور الثقلین، ج 5، ص 627.
31- الدر المنثور، ج 6، ص 371.
32- الدر المنثور، ج 6، ص 371.
33- نور الثقلین، ج 5، ص 621 - 623.
34- فروع کافى، ج 4، ص 157، ح 4.
35- فروع کافى، ج 4، ص 157، ح 6.
36- مجمع البیان، ج 10، ص 520.
37- تفسیر برهان، ج 4، ص 481، ح 1.
تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 559
علامه سید محمد حسین طباطبائى





      

اگه دقت کرده باشید مساله شیطان پرستی از وقتی و کشور ما مورد

 بحث قرار گرفت که اون پارتی مشهور که هشتاد نفر توش شرکت

کرده بودند تو کرج به دست پلیس  کشف شد.

هشتاد نفر از یه قماش جمع شده باشند فکر نکنم که تعداد کمی باشه.

شما فکر کن ببین میتونی فقط و فقط چهل نفر از یه حزب خاص

 رو تو یه جا جمع کنی؟و امروز هم که یه مقدار داشتم سایتها رو نگاه میکردم به یه مطلب تاسف بر انگیز برخوردم.اینکه سایتهای ما و حتی  روزنامه ها هیچ آماری از داخل کشور ندارند.

فقط و فقط سعی بر این دارند که تاریخچه شیطان پرستی رو توضیح بدن.

و بگن که مثلا از فلان جا شروع شده.و تا فلان جا ادامه پیدا کرده.

یا به قول خودشون توضیح واضحات میدن.

غافل از اینکه الان حدود ?? فرقه شیطان پرستی تو کشور وجود

 داره و در چند سال اخیر رشد زیادی کرده.و جالب هست بدونید که

 فرقه ای در غرب کشور توی کرمانشاه وجود داره که شیطان پرستی

رو دین خودش میدونه.

و مشکل از اینجا شروع میشه که کلان شهرهای ما طبق معمول مرکز آغاز

 این فرقه هستند.و میشه گفت که آمارش روز به روز داره بالا میره.

نکته جالب و تاسف بر انگیز:

زنها بیشتر جذب این فرقه ها میشن  و بالاترین آمار خودکشی هم

 بین زن ها هست.اول از علت جذب شدنشون میگم:واسه اینکه

زنهای ایرانی ذاتا به جادو جنبل علاقه دارند و این گروهها

 هم که باید یه جاذبه ای داشته باشند و به بهانه نیروهایی که از

شیطان کسب میکنند و قدرت ماورا طبیعه با وعده های دروغین زنها رو جذب میکنن و بعد که جذب کردند با شستوی عقایدشون اونها رو معتقد

به شیطان میکنند.

شیطان پرستان به این اعتقاد دارند که خدای شیطان مرد را از

خاک آفرید و مرد روزی در کنار رودی ایستاده بود و نگاه به رودخونه

 کرد و احساس تنهایی کرد و در پی اون خدا زن رو آفرید  و زن تنها برای لذت مرد آفریده شده .پس اینجاست که از زنها سوء استفاده جنسی میکنن و زنهایی که اکثرا تو این فرقه ها هستند در آخرش به پوچی میرسند.چون اعتقادشون بر این میشه که این دنیا ، دنیای سیاهی هست  ودنیای ظلمت و جهنم هست.و تنها راه کشف حقیقت و رها شدن از این دنیا خودکشی است.و اکثر اونها در جواب اینکه واسه  چی خودکشی میکنید میگن:برای کشف حقیقت!!

شیطان پرستان فلسفی که پیرو مکتب  آنتوان لاوی هستند.

که کلیسای شیطان رو در سال ???? بنا کرد و از اون به بعدبه تروجیج فلسلفه شیطان پرستی فلسفی پرداخت.طبق نظر اون شیطان وجود مادی نداره و هر کسی شیطان خودش هست و به عبارتی در وجود هر انسانی یه شیطان هست که به اون قدرت میده.و نکته ای که تو ایران خیلی بهش توجه میشه اینه که مراسم خاص شیطانی باید با ارضای جنسی صورت بگیره و اعتقادشون بر اینه که جهنم و دوزخ تو همین دنیاست  و انسانها باید در همین دنیا حداکثر عذاب و رنج رو تحمل کنن.

 و یکی از لذت هایی که باید حداکثر استفاده رو ازش کرد لذت جنسی هست.و این باعث میشه که جوانان ما بیشتر به این جور فرقه ها روی بیارند و کمبود هایجنسیشون رو تو این جور جاها تامین کنند!

و این هم عکس آنتوان لاوی موسس شیطان پرستی فلسفی.





      
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >