سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از سجده گاه عشق تا وادی ظهور
Slide 1 Slide 2

 

 گردان کمیل ، کانال را پاکسازی می کرد تا به پاسگاه برسد...کانال های ذوزنقه ای شکل، کار فرانسوی ها بود و دوشکاهای سوار شده بر تانک های عراقی، مستقیم، جاده را می زدند. روز سوم، ارتباط کمیل با مقر قطع شد. آخرین حرف را بچه ها به حاج همت گفتند: حاجی به امام بگو ما عاشورایی جنگیدیم ....
و حاج همت ، آنسوی بی سیم، فقط می توانست سر به جعبه های مهمات بکوبد و اشک بریزد.
نه آب رسید و نه غذا. دوازده نفر با یک قمقمه سر کردند، عراقی ها که به کانال رسیدند، اکثر بچه ها از تشنگی شهید شده بودند. بقیه را هم تیر خلاص زدند. بچه ها در قتلگاه ماندند برای همیشه. قتلگاهی پر از لب های تشنه و پر از لاله هایی که سال ها بعد نیز با یک سوراخ درجمجمه های پر از گل پیدا شدند و شهیدگمنام ، خوانده شدند
..
.





      

 

در شب عملیات کربلای 2 بود که ستون ما به علت تاریکی بریده شد، در آخر ستون به همراه ده نفر دیگر از بقیه ی نفرات عقب افتاده و جا مانده بودیم و بعلت اینکه راه را بلد نبودیم به کناری نشستیم.در آن هنگام که هر گونه سر و صدا، ممکن بود دشمن را متوجه بچه ها کرده و عملیات، لو برود، ناگهان یکی از بچه ها جلو آمد و در حالی که نارنجکی دستش بود گفت: پیم نارنجکم افتاده و الان است که منفجر شود. بلافاصله شهید مصطفی انصاری، جلو آمد و نارنجک را زیر سینه ی خود قرار داد که اگر منفجر شد، صدایی نکند و دشمن متوجه نشود و در ضمن، کسی هم آسیب نبیند.
همه در دلهره ی عجیبی بودیم، اما با امداد الهی، نارنجک عمل نکرد و منفجر نشد..
.





      

 

حضرت امام صادق علیه السلام به عمار ساباطی فرمودند: سبحان الله، آیا شما دوست نمی دارید که خداوند (با ظهور قائم(ع))حق را ظاهر گرداند و عدالت را در شهرها حاکم و احوال مردم را اصلاح و اتحاد و وحدت کلمه را برقرار و دل ها را متصل نماید و گناهان را برطرف و حدود اسلام را جاری سازد و حق مظلوم را از ظالم بگیرد و هیچ حقی ضایع نشود و مسلمانان از احدی (جز ذات مقدس الهی ) نترسند؟ سپس فرمود: ای عمار ساباطی! به خدا سوگند، هر کدام از شما بر این عقیده باشد و از دنیا برود، او در پیشگاه خداوند از اصحاب پیامبر(ص) که در جنگ بدر و احد شرکت کرده اند، افضل خواهد بود و من شما را به این شرافت، بشارت می دهم.

دوله المهدی(عج)- ص 318





      



اول اینکه عید را محضر رهبرم تبریک عرض می کنم!
فرمودید:اگر بنا باشد سال 88 در یک جمله تعریف شود، به نظر من عبارت است از: سال ملت ایران، سال عظمت و پیروزى این ملت بزرگ، سال حضور تاریخى و اثرگذار این ملت در عرصه‏هائى که به سرنوشت انقلاب بزرگمان و به سرنوشت کشورمان بستگى داشت و منتهى میشد.

باید عرض کنیم: آقاجان!
سال هنر نمائی شما بود در هدایت و رهبری! ملت که پشت سر شما به نیل امتحان الهی درآمد!
ممنونیم از شما آقا!
که یک دوره  "سنت های الهی" را یادمان دادی!که باور کنیم: ان مع العسر یسرا .... اذا جاء نصرالله و الفتح و .... هوالذی انزل السکینـة فی ....اگر نبود دم مسیحای شما؛ نفسی از جنازه ایمان آفت زده ملت بیرون نمی آمد!
و اگر نبود آن صبر ایوبی ؛ شیطان هرگز اینقدر غلیظ و کثیف دیده نمی شد!
و چشم فتنه در نمی آمد!
ما که می دانیم: داشتیم بنی اسرائیلی می شدیم!نزدیک بود گوساله پرست شویم!{یا بزغاله پرست!}
گوساله ای که دِین خود را به سامری ادا کرد و به غزه و لبنان "نه" گفت!

الان هم زیاد به ما دل نبند آقا!
همین که به وادی ایمن رسیدیم؛ "من و سلوا" دلمان را می زند و از شما "مک دونالد" می خواهیم!

خوب می دانیم ؛کعبه ای را که روح الله به دستور خدا بنا کرده بود؛ پر از لات و هبل و عزی کرده بودیم!
و تو "علی" بودی و هبل و لات و عزی و .... را شکستی!و گوساله ی  سامری را نیز هم!
این گوساله داشت  کم کم "گاو" می شد!

سامری هنوز هم هست!
هنوز هم گوساله می سازد !
پس تا سامری هست از خدا می خواهیم تا تو را به وادی طور فرا نخواند!
چرا که اگر بروی ؛
ما دوباره بنی اسرائیلی می شویم!




      

 

صداوسیمای جمهوری اسلامی، آنقدر خطاکاری، غفلت و اهمال را از حد گذرانده است که دیگر نمی توان اشتباهاتش را به حساب بی تدبیری مسئولانش گذاشت. خطاکاری از حدی که بگذرد، بوی تعمد می دهد. من نقش صداوسیما را در گسترش فتنه سبز، نقشی پررنگ می دانم. صداوسیما در همان ساعات اولیه که میرحسین موسوی ادعای تقلب در انتخابات را مطرح کرد، می توانست به راحتی، نمونه های متعددی از ?? هزار فرمی را که ناظران موسوی در ?? هزار شعبه اخذ رای امضا کرده اند و سلامت مراحل انتخابات را در آن شعبه ها تایید کرده اند در تلویزیون نمایش دهد. صداوسیما به راحتی می توانست با دهها نفر از این ?? هزار نفر، در نقاط مختلف کشور مصاحبه کند و نظرشان را در مورد سلامت انتخابات جویا شود. الآن ده ماه از انتخابات می گذرد و هنوز این کار که به عقل یک کودک دبستانی می رسد در تلویزیون انجام نشده است.
اگر نمایش گوشه کوچکی از وحشی گری اغتشاشگران در تلویزیون، حماسه نه دی را آفرید، آیا نباید از مسئولان صداوسیما پرسید که چرا در ضبط و نمایش قساوت و خشونت آشوبگران، اینهمه کم کاری و احتیاط و تاخیر و سانسور اعمال شده است؟ هنوز که هنوز است، نام شهدای بسیجی اغتشاشات اخیر را اعلام نمی کنند. نه ماه از قتل کاملا مشکوک ندا آقا سلطان می گذرد، قتلی که دهها اگر و اما در حاشیه آن وجود دارد و به راحتی و با هزینه ای اندک می توان چندین فیلم مستند بلند در مورد مشکوک بودن و دخالت عوامل خارجی در آن ساخت و پخش کرد، اما دریغ از پخش یک مستند ? دقیقه ای! گویا مسئولان صداوسیما خیلی لذت می برند از اینکه اذهان عمومی در بدبینی و شبهه و کدورت باقی بمانند و به سئوالاتشان پاسخی داده نشود و اگر داده می شود بی بی سی و صدای آمریکا پاسخ آنها را بدهند!
القصه، در بعد از ظهر دوشنبه ? فررودین ????، شبکه چهار سیما، در برنامه سینما ?، بدون هیچ توضیح، تفسیر و نقدی بر محتوای سیاسی فیلم، فیلمی سینمایی پخش کرد که صریحا به تطهیر فراماسونری انگلستان و لندن (مرکز و مهد فراماسونری در جهان) می پردازد: فیلم سینمایی «شرلوک هولمز» (Sherlock Holmes) محصول ????، به کارگردانی «گای ریچی» (Guy Ritchie).
کارگردان (سابقاً؟) کابالائیست این فیلم، تا مهرماه سال ???? به مدت هشت سال، همسر مدونا، خواننده معروف کابالائیست بود. ریچی، سازنده کلیپهای مدونا نیز بود. ریچی با تولید فیلم شرلوک هولمز و نمایش تعلق خاطرش به فراماسونری در این فیلم، نشان داد که برخلاف ادعای زبانی خداحافظی اش با کابالا، هنوز سرسپرده این جریان است. (کابالا، مکتبی جادویی و رازآمیز است که به عنوان عرفان یهودی معرفی می شود و مطالعه تاریخ سازمان فراماسونری نشان می دهد که این سازمان از دل مکتب کابالا در آمده است.) 
تا جایی که خبر دارم، یک فیلم سینمایی تا به مرحله پخش در سیما برسد، از چندین فیلتر عبور می کند و چندین کارشناس در مورد پخش آن نظر می دهند. اصلا باورنمی کنم حتی یک نفر از این کارشناسان و ناظران صداسیما نفهمیده باشند که این فیلم چقدر وقیحانه به تطهیر فرقه شیطانی-صهیونی فراماسونری می پردازد! متاسفانه من، نمایش این فیلم را از سیمای جمهوری اسلامی، به حساب نفوذ گسترده ضدانقلاب و فراماسونهای شیطان صفت در سازمان صداوسیما می گذارم. پخش این فیلم از صداوسیما، نمایش قدرت و دهن کجی فراماسونها به امثال بنده است و صدایی که از این نمایش قدرت به گوش امثال بنده می رسد این است: «ما فراماسونها در صدا و سیمای جمهوی اسلامی هستیم. جایمان محکم است، کسی نمی تواند رد ما را بگیرد و شما هم هیچ غلطی نمی توانید بکنید. ما داریم با اخته کردن و بی خاصیت کردن صداوسیما، پروژه نابودی جمهوری اسلامی از درون را پیش می بریم.»
صدها بچه حزب اللهیِ پر دغدغه، آموزش دیده، پرانرژی و هنرمند، نیرو و استعدادشان در بیرون از صداوسیما هرز می رود و از امکانات صداوسیما محرومند و هزاران طرحِ تلویزیونیِ روشنگر و جذاب و پرمخاطب، در دفاع از انقلاب اسلامی بر زمین معطل مانده اند، آن وقت فراماسونها از داخل اصلی ترین نهاد تبلیغاتی جمهوری اسلامی، پالسِ دهن کجی می فرستند! این درد را باید به چه کسی گفت و با آن چه کرد؟





      

ایشان به مسؤولان می‌گویند: "مردم را کم نبینید؛ مردم را کم نگیرید. اصلاً ارتباط با مردم عادی باید جزء برنامه زندگی‌تان باشد." موضوع کار ما مردم هستند. مگر ما غیر از مردم کار دیگری هم داریم؟ موضوع کار ما همان موضوع قرآن است. موضوع قرآن هم مردم است، "ناس" است، "انسان" است.





      

حضرت امام حسین علیه السلام فرمودند: مردی به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام عرضه داشت: یا علی، ما را از مهدی خودتان آگاه سازید. حضرت فرمودند: هرگاه قرن ها و نسل های متمادی منقرض و مؤمنین کم شوند و یاران حق از میان بروند، ...هرگاه مرگ هجوم بیاورد،او را ترسی نیست و اگر به مؤمنین صدمه ای برسد، او نمی گذرد و در میدان نبرد و رزم قهرمانان،عقب نشینی نمی کند،دامن همت بر کمر می زند،شیری که دشمنان را درو می کند، زخم زننده ی نیرومند به مخالفین و شمشیری از شمشیرهای خداوند، بزرگی پرخیر که در خاندان باعظمت ریشه دارد..





      

یا مقلب القلوب والابصار

 یا مدبر اللیل و النهار

 یا محول الحول و الاحوال

حول حالنا الی احسن الحال...
ای کردگار مهربان، ای آفریننده ی زمین و زمان...
در این موسم بهار که زمین و طبیعت، بار دیگر زنده شده است...
در این ایام نشاط و امید که نوروز جانهاست...
برای ما ، دیده ای حق بین، دلی حق شناس، زبانی حقگو، گامی حقپو، مقدر فرما...
بارالها... هرگز مرا در کام امتحانات و فتنه ها، به خودم مسپار...
معبودا،رحیما...
در سال جدید، بیش از جمال ظاهر، به جمال باطن نیاز دارم...بیش از درمان جسم، به درمان روح محتاجم...بیش از رفاه و زرق و برق دنیا، به خوشبختی آخرت نیازمندم...
خدایا...عافیتم را در جسم، با سلامت روحم کامل گردان، غنایم را در معیشت، با عزت نفس و مناعت طبع، مضاعف ساز و سال جدید را ، مقطعی برای آبادی خانه ی آخرتم مقدر فرما و دلم را با رضای خویش، شاد فرما...
ای کردگار عزیز:
به ما ملت ایران، توفیقی ده ، آنگونه که رشد و طراوت و رویش جوانه ها، از بطن طبیعت مرده و زمستان زده، محقق گشتش، ارزشهای معنوی و مکارم اخلاق را در خود زنده کنیم و آن سان که خانه و محل زندگی خویش را از پلیدیها پاک کردیم، کشورمان را نیز از ناپاکان و خائنان و منافقان جدید، پاک کنیم و سال 1389 را سال پیروزی و سربلندی روزافزون انقلاب و خذلان و نابودی مستکبران عالم قرار ده....آمین





      

مرزها باید کاملا روشن باشد...
کمرنگ کردن مرزها خطایی فاحش است و باعث سردرگمی مردم می شود. بنابراین باید از مخالفان نظام اعلام برائت شود و مرزها کاملا روشن باشد...در مسائل فرعی، اختلاف نظر مهم نیست و قابل حل است اما باید با مرز بندی روشن در مسائل اصلی، صف کسانی که پایبند هویت نظام هستند با کسانی که مخالف دینداری مردمند و با قانون معارضه می کنند مشخص شود

 






      

طنز

دو سه روز پیش یکی از عناصر دو پهلو، سینه پهلو کرد و به یکی از سران فتنه نامه ای نوشت و از آنجا که جواب های، هوی است، مهندس هم به این عنصر چیز جوابی داد که اشتباهی به دفتر «خبرگزاری چیزنا» ارسال شد. آنچه در زیر می خوانید متن نامه مهندس خطاب به آقای علی است؛

انا لله و انا علیه الراجع به اون
با سلامت خدمت آقای دوپهلو. مرقومه واصل شد. این روزها عده ای ما را با ابوموسی اشعری مقایسه می کنند و یک عده دیگر با «خوارج خداجو» اما دم تو گرم که ما را نشاندی در جایگاه حق. تو تا الان کجا بودی؟ همین طور ادامه بدی، یک چیزی به حسابت واریز می کنم. البته کاش می گفتی در چه مواردی حق با من است. من خودم در این مورد به چیز چیز افتاده ام. مصادیق این حق را در نامه بعدی ات برایم بفرست که ما هم از حقوق خودمان ملتفت شویم. دهه فجر سال بعد قصد دارم تو را همراه خودم و چند تا از این آشوبگران خداجو بفرستم فضا. با چی؟ با کاوشگر چهار!! بالاخره ما هم موجود زنده هستیم و «فضا» هم برای همه ایرانیان است. اگر مشکلی پیش نیاید در چیز یعنی در کهکشان راه شیری می خواهم یک حزب درست کنم؛ تو را هم بکنم دبیر کل آن. حالی بکنیها! در کف خیابان و فضای سایبر و عرصه چیز که نشد این نظام را ساقط کنیم، شاید در «فضا» موفق شدیم. خودمانیم؛ اپوزیسیون شدن در کهکشان راه شیری هم برای خودش چیز جالبی می شود.
من می شوم «فضا نورد خداجو»، برای تو هم یک لقب درست می کنیم؛ مثلاً «معلق در فضای خداجو»! حسن مبارزه با رژیم در فضا، این است که دست دستگاه قضا، دیگر به آدم نمی رسد و قوه قضائیه باید در میان سیارات کهکشان راه شیری دنبال ما بگردد. حالا نگرد کی بگرد!
آهان، یک نکته دیگر. گفته بودی، ما چند وقتی سکوت کنیم. عرض کنم خدمت شما که برای ما، آمریکا تعیین تکلیف می کند و فعلاً سکوت در دستور کار نیست. عجالتاً شما هم، به همان روش دو پهلو موضع بگیری بهتر است. مشتی! در نامه ات کل حق را دادی به من که! یحتمل تو بیشتر از خودم، من را محق می دانی. اگر مثل سابق، یکی به نعل و یکی به میخ بزنی و اینطور سیخکی از ما دفاع نکنی، بهتر است. برای خودت هم بهتره!
آهان! در راه فضا، کتاب «اصول سفسطه و روش پلورالیسم» را هم با خودت بیاور. تا کره مریخ، راه زیاد است و حوصله ات بین راه سر می رود





      
<      1   2   3   4   5   >>   >