خاطره اول
خواهر “سکینه حورسی” از زنان مدافع خرمشهر میگوید: “به علت درگیریهای فشرده و نگهبانیهای شبانه، فرصتی برای تعلیم نظامی بقیه خواهران نبود. ناچار شبها با همان تعلیمات مختصر، دو ساعت به خط مقدم جبهه میرفتیم و دفاع میکردیم. آنجا وضع خیلی فرق میکرد. خمپاره مثل باران میبارید. از چپ و راست گلوله میزدند. تا آن لحظه نه خمپاره دیده بودیم و نه میدانستیم خمسه خمسه چیست. بچهها پابه پای هم و با جان میجنگیدند. ایثار و فداکاری در مرز، مرزی نداشت. یکی دو روز بعد، برادر جهان آرا، حفاظت از مهمات را به ما سپرد.”
برچسب ها : حماسه زنان در خرمشهر , داستان زنان خرمشهر , چند خاطره از خرمشهر مدافعان خرمشهر , شهناز حاجی شاه , سکینه حورسی , نجات خرمشهر ,