وقتی در نماز عید فطر امسال، همگان نجوای(اللهم اهل الکبریاء و العظمه) را آغاز کردند، گویی در خاطر علی، یاد یاران، شاید هم پیرجماران، زنده شد و باران اشک از چشمانش سرازیر شد...
می دانم اشکی اینچنین، میوه ی مظلومیت است و درخت مظلومیت میوه دار نمی شود ، مگر با آبیاری خون دل...
و تو چه می دانی خون دل چیست؟...
خون دل یعنی: فریاد (این عمار) زدن و از دوستان قدیم، جواب سربالا شنیدن...
خون دل یعنی ضجه در فراق عمار، مالک ذوشهادتین...
راوی می گوید وقتی مولایمان امیرالمؤمنین(ع) پس از جنگ صفین، دردمندانه ندای (این عمار) سر می داد، اشک از چشمان مبارکش بر زمین می ریخت...
راوی، کجایی که غربت علی، پایان ندارد؟...
راوی، باز هم بگو و در کارنامه ی مظلومیت آل علی(ع) بنویس که در شوال 1432 ، فرزندش در قنوت نماز عید فطر ، اشک مظلومیت از دیدگان می ریخت....
در این خطبه ها، امام خامنه ای با بغضی جانسوز، از فلسطین و از پاکستان و از مظلومیت همه ی مسلمین جهان گفت، اما از خودش نگفت و از بی وفایی یاران و...
بنگر(رحمآء بینهم) را
تکرار تب غدیر خم را
امروز علی،غریب و تنهاست
آماج هجوم اهرمن هاست
او کیست؟ گلی ز باغ زهرا
پرورده ی درد و داغ زهرا
او نور دل بسیجیان است
چون مادر خویش، مهربان است
چشمانش بوی عشق دارد
مستی ز سبوی عشق دارد
چون فاطمه پشتوانه ی اوست
تا هستم و هست، دارمش دوست
(شعر از زنده یاد حاج محمد رضا آقاسی)
مطلب بعدی :
سخن نخست