سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از سجده گاه عشق تا وادی ظهور
Slide 1 Slide 2

آدم و حوا پس از تناول از درخت ممنوعه و از دست دادن پوشش خود، برای حفظ کرامت انسانی خود، به سرعت خود را پوشاندند آنها می خواستند نشان دهند که هنوز هم مهم ترین بخش وجود آنها همان روح است که که از جانب خدا آمده است. ما آن قدر عادت کرده ایم فقط به جنب? ظاهری خود توجه کنیم که تقریبا از خود حقیقی مان غافل شده ایم. پوشیدن لباس رسمی تر علامت این است که آنچه در باطن ماست ارزش بیشتری دارد. قانون کلی: هرچه خواهان احترام بیسشتری هستید باید لباس عفیف تری بپوشید.

در اینجا چند نمونه عملی برای شما از تأثیر عفاف در حرمت زن را برای شما می آوریم 

 نظر نومی مادری از جنوب : مردم بر اساس تصویری که شما از شخصیت خود ارائه می دهید با شما رفتار می کنند وقتی ظاهر و رفتارتان شبیه یک اسباب بازی است تعجب نکنید اگر یک مرد مثل اسباب بازی با شما رفتار کرد. پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه منش خود را تغییر دادم و لباس های سنگین پوشیدم و مردم هم پس از آن برای من شخصیت قائل شدند.

استفانی ولن لوین استاد دانشگاه توفتس: هرچه دختران مقیدتر به مسائل دینی هستند کمتر دغدغ? راضی کردن پسران را دارند.

خانم ایزابل که در حدود ده? 1970 م. از دبیرستان فارغ التحصیل شده داستان دردناک خود را چنین مطرح کرده است: در دبیرستان طرف دار جریان آزادی بخش زنان بودم و وارد یکی از مجامع زنان شدم در آن زمان فمینیستها می گفتند زنان باید در زمین? مسأل? جنسیت به انداز? مردان آزادی داشته باشند آنان می گفتند کما باید جنیست خود را به کار گیریم حفظ پاکدامنی مختص بازنده هاست و با طبع بشر سازگاری ندارد پیشگیری از بارداری باید در اختیار نوجوانان باشد و سقط جنین کار درستی است. در آن دوران خیلی چیزها تجربه شد. کاملا مخالف محدودیت های اخلاق نسل والدین خود حرکت می کردیم . من شورشگر بودم و روحیه ای آزادگرا داشتم لذا هرماه اندیش? فمنیسمی جلو رفتم حال که سنم بالا رفته احساس می کنم همه چیز توسط فمنیستها به تاراج رفته است دچار بیماری های مقاربتی و متحمل دوبارداری ناخواسته شدم با سقط کردن به آنها پایان دادم فرزندی ندارم زمانی که شوهر کردم سنم برای بچه دار شدن خیلی بالا بود رهاورد این آزادی جنسی دروغین برای من پشیمانی و شکستی بود که خیلی از خوشی های زودگذر آن بیشتر بود. فمنیستها به زیان های این آزادی دروغین اعتراف نمی کنند.

جِین زنی است 25 ساله که قبلا مانکن بوده است و حالا در ادار? خدمات اداری، کار می کند او اعتراف می کند: من می ترسم در جامعه ای که دائما ارزش زنان را پایین می آورد پیر شوم من برای خودم می ترسم شاید زمانی که دیگر نتوانم از خود مراقبت کنم دیگر کسی به فکر من نباشد و مرا به حال خود رها کنند. شاید ارزش یک زن به انداز? غذای گرگ ها باشد تا یک انسان.

 





      

سلامی دوباره 

وقتی از حجاب و پوشش صحبت میشه اونم مخصوصا در مورد خانمها یکسری سوالات از طرف خانم ها و شبهاتی هم از فمنیست ها در این مورد مطرح میشه که در این پست به چندی از شبهه ها و سوالات مخصوصا مهمترین آنها اشاره مختصری می کنیم دوستان نظر یادشون نره (یا علی)

شبهه اول :سلب حق آزادى‏و توهین به حیثیت انسانى زن

تذکر: فرق است بین زندانى کردن زن در خانه و بین موظف دانستن او به اینکه وقتى مى‏خواهد با مرد بیگانه مواجه شود پوشیده باشد. در اسلام محبوس ساختن و اسیر کردن زن وجود ندارد. حجاب در اسلام یک وظیفه‏اى است برعهده زن نهاده شده که در معاشرت و برخورد با مرد باید کیفیت خاصى را در لباس پوشیدن مراعات کند. این وظیفه نه از ناحیه مرد بر او تحمیل شده است و نه چیزى است که با حیثیت و کرامت او منافات داشته باشد و یاتجاوز به حقوق طبیعى او که خداوند برایش خلق کرده است محسوب شود.

در کشورهاى متمدن جهان در حال حاضر چنین محدودیتهایى براى مرد وجود دارد. اگر مردى برهنه یا در لباس خواب از خانه خارج شود و یا حتى با پیژامه بیرون آید، پلیس ممانعت کرده به عنوان اینکه این عمل برخلاف حیثیت اجتماع است او را جلب مى‏کند.

پوشیده بودن زن- در همان حدودى که اسلام تعیین کرده است- موجب کرامت و احترام بیشتر اوست، زیرا او را از تعرض افراد جِلف و فاقد اخلاق مصون مى‏دارد.شرافت زن اقتضا مى‏کند که هنگامى که از خانه بیرون مى‏رود متین و سنگین و باوقار باشد، در طرز رفتار و لباس پوشیدنش هیچ گونه عمدى که باعث تحریک و تهییج شود به کار نبرد، عملًا مرد را به سوى خود دعوت نکند، زباندار لباس نپوشد، زباندار راه نرود، زباندار و معنى‏دار به سخن خود آهنگ ندهد، چه آنکه گاهى اوقات ژستها سخن مى‏گویند، راه رفتن انسان سخن مى‏گوید، طرز حرف زدنش یک حرف دیگرى مى‏زند.

یک افسر با نشانه‏هاى عالى افسرى که گردن مى‏افرازد، قدمها را محکم به زمین مى‏کوبد، باد به غبغب مى‏اندازد، صداى خود را موقع‏حرف زدن کلفت مى‏کند. او هم زباندار عمل مى‏کند، به زبان بى‏زبانى مى‏گوید: از من بترسید، رعب من را در دلهاى خود جا دهید.

همین‏طور ممکن است زن یک طرز لباس بپوشد یا راه برود که اطوار و افعالش حرف بزند، فریاد بزند که به دنبال من بیا، سر بسر من بگذار، متلک بگو

شبهه دوم : حجاب سبب رکود و تعطیل فعالیتهایى است که خلقت در استعداد زن قرار داده است.

 حجاب اسلام نمى‏گوید که باید زن را در خانه محبوس کرد و جلوى بروز استعدادهاى او را گرفت‏. امروزه به بهانه اینکه حجاب، نیمى از افراد اجتماع را فلج کرده است، با بى‏حجابى و بى‏بند و بارى نیروى تمام افراد زن و مرد را فلج کرده‏اند. کار زن پرداختن به خودآرایى و صرف وقت در پاى میز توالت براى بیرون رفتن، و کار مرد چشم چرانى و شکارچى‏گرى شده است.

متن شکایت مردى را از زنش که در یکى از مجلات زنانه در آن نامه چنین نوشته است:

 «زنم در موقع خواب به یک دلقک درست و حسابى مبدل مى‏گردد. موقع خواب براى اینکه موهایش خراب نشود یک کلاه تورى بزرگ به سرش مى‏بندد. بعد لباس خواب مى‏پوشد. در این موقع است که جلو آئینه میزتوالت مى‏نشیند و گریم صورتش را با شیرپاک کن مى‏شوید. وقتى رویش را برمى‏گرداند احساس مى‏کنم او زن من نیست زیرا اصلًا شکل سابق را ندارد. ابروهایش را تراشیده و چون مداد ابرو را پاک کرده بى‏ابرو مى‏شود. از صورتش بوى نامطبوعى به مشام من مى‏رسد زیرا کِرِمى که براى چین و چروک به صورتش مى‏مالد بوى کافور مى‏دهد و مرا به یاد قبرستان مى‏اندازد. کاش کار به همین جا ختم مى‏شد، ولى این تازه مقدمه کار است. چند دقیقه‏اى در اتاق راه مى‏رود و جمع و جور مى‏کند آنگاه کلفت خانه را صدا مى‏کند و مى‏گوید کیسه‏ها را بیاور. کلفت با چهار کیسه متقالى بالا مى‏آید.

خانم روى تخت مى‏خوابد و کلفت کیسه‏ها را به دست و پاى او مى‏کند و بیخ آن را با نخ مى‏بندد. چون ناخنهاى دست و پایش مانیکور شده و دراز است، براى اینکه به لحاف نگیرد و چندشش نشود و احیاناً نشکند دست و پاى خود را در کیسه مى‏کند و به همین ترتیب مى‏خوابد.».

آرى یک نوع فعالیت اقتصادى رایج شده است که باید آن را ثمره بى‏حجابى دانست و آن این است که بنکدار به جاى اینکه بکوشد جنس بهتر و مرغوبتر براى مشتریان خود تهیه کند، یک مانکن را به عنوان فروشنده مى‏آورد، نیروى زنانگى و سرمایه عصمت و عفاف او را استخدام مى‏کند و وسیله پول درآوردن و خالى کردن جیبها قرار مى‏دهد.

خانمهایى که از این نوع کفشها و لباسها و آرایشها استفاده مى‏کنند تنها مردى را که در نظر نمى‏گیرند شوهران خودشان است.

شبهه سوم : ایجاد حریم میان زن و مرد بر اشتیاقها و التهابها مى‏افزاید و طبق اصل «الْانْسانُ حَریصٌ عَلى‏ ما مُنِعَ مِنْهُ» حرص و ولع نسبت به اعمال جنسى را در زن و مرد بیشتر مى‏کند. به علاوه، سرکوب کردن غرایز موجب انواع اختلالهاى روانى و بیماریهاى روحى مى‏گردد.

راسل: اگر انتشار کارت پستال‏هاى منافى عفت مجاز و آزاد گردد این اوراق براى مدت یک سال یا دو سال مورد استقبال واقع شده سپس مردم از آن خسته مى‏شوند و دیگر کسى حتى به آنها نگاه هم نخواهد کرد.».

جواب: در مورد غریزه جنسى و برخى غرایز دیگر برداشتن قیود، عشق به مفهوم واقعى را مى‏میراند ولى طبیعت را هرزه و بى‏بند و بار مى‏کند. در این مورد هرچه عرضه بیشتر گردد هوس و میل به تنوع افزایش مى‏یابد.

حاجتهاى طبیعى بر دو قسم است. یک نوع حاجتهاى محدود و سطحى است؛ مثل خوردن، خوابیدن. در این نوع از حاجتها همینکه ظرفیت غریزه اشباع و حاجت جسمانى مرتفع گردد، رغبت انسان هم از بین مى‏رود و حتى ممکن است به تنفر و انزجار مبدل گردد. ولى یک نوع دیگر از نیازهاى طبیعى، عمیق و دریاصفت و هیجان پذیر است مانند پول پرستى و جاه طلبى.

فروید که طرفدار سرسخت آزادى غریزه جنسى بود، خود متوجه شد که خطا رفته است، لذا پیشنهاد کرد که باید آن را از راه خاص خودش به مسیر دیگرى منحرف کرد و به مسائل علمى و هنرى نظیر نقاشى و غیره منعطف ساخت و به اصطلاح طرفدار تصعید شد؛ زیرا تجربه و آمار نشان داده بود که با برداشتن قیود اجتماعى، بیماریها و عوارض روانى ناشى از غریزه جنسى بیشتر شده است. مثل همجنس بازى در اروپا شهوترانیهاى زیاد باعث این انحراف گشته است، تا آنجا که در بعضى کشورها- همان‏طور که در روزنامه‏هاى خبرى خواندیم- رسمى و قانونى شد، و گفته شد چون ملت انگلستان عملًا این کار را پذیرفته است قوه مقننه باید از ملت پیروى کند، یعنى نوعى رفراندوم قهرى صورت گرفته است.

شبهه چهارم : حدیث حضرت زهرا سلام الله علیها : بحارالأنوار     37     69    باب 50- مناقب أصحاب الکساء و فضلهم

عَنْ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ أَنَّهُ قَالَ لِفَاطِمَةَ مَا خَیْرُ النِّسَاءِ قَالَتْ (لَا یَرَیْنَ النِّسَاءَ ) وَ أَنْ لَا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَا یَرَوْنَهُنَّ فَذَکَرَ ذَلِکَ لِلنَّبِیِّ ص فَقَالَ إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی

یکی از روحانیون مبلغ در خارج کشور به نام آقای سید مهدی مدرسی که به انگلیسی فصیح سخنرانی می کند در توجیه این حدیث در جمع عده ای از زنان و مردان غربی (احتمالا آمریکایی) ضمن سخنرانی گفت من به دختری در لندن گفتم: اگر شوهر تو قبل از ازدواج با تو هرگز زن دیگری ندیده باشد تو بهترین و زیباترین خانم برای وی خواهی بود و همچنین اگر تو قبل از ازدواج، هیچ مرد دیگری ندیده باشی شوهرت زیباترین و ایده آل ترین مرد برایت جلوه خواهد کرد. 





      

سلام به همه دوستان
مطلبی که تقدیمتون میشه، در مورد فلسفه حجاب یا به قول خودمون همون چرایی پوشش است(چرا مرد ها و زن ها باید پوشش متناسب و متعارف داشته باشند)برای دانستن این ؟چرا؟ و فلسفه حجاب پای درس متفکر شهید علامه مرتضی مطهری می نشینم
ایشان یکی از فلسفه های حجاب را آرامش روانی می داند
نبودن حریم میان زن و مرد و آزادى معاشرتهاى بى‏بند و بار هیجانها و التهابهاى جنسى را فزونى مى‏بخشد و تقاضاى سکس را به صورت یک عطش روحى و یک خواست اشباع نشدنى درمى‏آورد. غریزه جنسى غریزه‏اى نیرومند، عمیق و «دریا صفت» است، هرچه بیشتر اطاعت شود سرکش‏تر مى‏گردد، همچون آتش که هرچه به آن بیشتر خوراک بدهند شعله ورتر مى‏شود. نمون? روشن آن صاحبان حرامسراها و سه هزار زنى است که خسرو (پرویز) داشت. و هرگاه میل می کرد به فرمانروایان نامه می نوشت و مورد باب میلش را درخواست می کرد
أثر روانی این دریاصفتی: تقاضاى نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنى است و همیشه مقرون است به نوعى احساس محرومیت. دست نیافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحى و بیماریهاى روانى مى‏گردد.
علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است این است که‏میل به خودنمایى و خودآرایى مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شکار است و زن شکارچى
 ایشان استحکام پیوند خانوادگى را هم از فلسه های پوشش در اسلام می دانند.
اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهاى جنسى به محیط خانوادگى و در کادر ازدواج مشروع، پیوند زن و شوهرى را محکم مى‏سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر مى‏شود.
فلسفه پوشش و منع کامیابى جنسى از غیرهمسر مشروع، از نظر اجتماع خانوادگى این است که همسر قانونى شخص از لحاظ روانى عامل خوشبخت کردن او به شمار برود؛ در حالى که در سیستم آزادى کامیابى، همسر قانونى از لحاظ روانى یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار مى‏رود و درنتیجه کانون خانوادگى براساس دشمنى و نفرت پایه گذارى مى‏شود.
ازدواج در قدیم پس از یک دوران انتظار و آرزومندى انجام مى‏گرفت و به همین دلیل زوجین یکدیگر را عامل نیکبختى و سعادت خود مى‏دانستند، ولى امروز کامجوییهاى جنسى در غیرکادر ازدواج به حد اعلى فراهم است و دلیلى براى آن اشتیاقها وجود ندارد.
تفاوت آن جامعه که روابط جنسى را محدود مى‏کند به محیط خانوادگى و کادر ازدواج قانونى، با اجتماعى که روابط آزاد در آن اجازه داده مى‏شود این است که ازدواج در اجتماع اول پایان انتظار و محرومیت، و در اجتماع دوم آغاز محرومیت و محدودیت است. در سیستم روابط آزاد جنسى پیمان ازدواج به دوران آزادى دختر و پسر خاتمه مى‏دهد و آنها را ملزم مى‏سازد که به یکدیگر وفادار باشند و در سیستم اسلامى به محرومیت و انتظار آنان پایان مى‏بخشد.
و فلسفه سوم را استوارى اجتماع ذکر کرده اند
کشانیدن تمتعات جنسى از محیط خانه به اجتماع، نیروى کار و فعالیت اجتماع را ضعیف مى‏کند. برعکسِ آنچه که مخالفین حجاب خرده گیرى کرده‏اند و گفته‏اند:
«حجاب موجب فلج کردن نیروى نیمى از افراد اجتماع است» بى حجابى و ترویج روابط آزاد جنسى موجب فلج کردن نیروى اجتماع است.
آنچه موجب فلج کردن نیروى زن و حبس استعدادهاى اوست حجاب به صورت زندانى کردن زن و محروم ساختن او از فعالیتهاى فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى است و در اسلام چنین چیزى وجود ندارد. اسلام نه مى‏گوید که زن از خانه بیرون نرود و نه مى‏گوید حق تحصیل علم و دانش ندارد- بلکه علم و دانش را فریضه مشترک زن و مرد دانسته است- و نه فعالیت اقتصادى خاصى را براى زن تحریم مى‏کند. اسلام هرگز نمى‏خواهد زن بیکار و بیعار بنشیند و وجودى عاطل و باطل بار آید. پوشانیدن بدن به استثناى وجه و کفّین مانع هیچ گونه فعالیت فرهنگى یا اجتماعى یا اقتصادى نیست.
آنچه موجب فلج کردن نیروى اجتماع است آلوده کردن محیط کار به لذتجوییهاى شهوانى است.
آیا اگر پسر و دخترى در محیط جداگانه‏اى تحصیل کنند و فرضاً در یک محیط درس مى‏خوانند دختران بدن خود را بپوشانند و هیچ گونه آرایشى نداشته باشند بهتر درس مى‏خوانند و فکر مى‏کنند و به سخن استاد گوش مى‏کنند یا وقتى که کنار هر پسرى یک دختر آرایش کرده با دامن کوتاه تا یک وجب بالاى زانو نشسته باشد؟ آیا اگر مردى در خیابان و بازار و اداره و کارخانه و غیره با قیافه‏هاى محرّک و مهیّج زنان آرایش کرده دائماً مواجه باشد بهتر سرگرم کار و فعالیت مى‏شود یا در محیطى که با چنین مناظرى روبرو نشود؟ اگر باور ندارید، از کسانى که در این محیطها کار مى‏کنند بپرسید.
علامه همچنین ارزش و احترام زن را که مورد سفارش اسلام است را هم جزء این فلسفه ذکر کرده اند
قبلًا گفتیم که مرد به‏طور قطع از نظر جسمانى بر زن تفوّق دارد. از نظر مغز و فکر نیز تفوّق مرد لااقل قابل بحث است. زن در این دو جبهه در برابر مرد قدرت مقاومت ندارد، ولى زن از طریق عاطفى و قلبى همیشه تفوّق خود را بر مرد ثابت کرده است.
حریم نگه داشتن زن میان خود و مرد یکى از وسائل مرموزى بوده است که زن براى حفظ مقام و موقع خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است.
اسلام زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند. اسلام مخصوصاً تأکید کرده است که زن هر اندازه متین‏تر و باوقارتر و عفیفتر حرکت کند و خود را در معرض نمایش براى مرد نگذارد بر احترامش افزوده مى‏شود.


منبع: مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى ج‏19 434 بخش سوم:..... ص : 427





      

حدود اواخر سال 1360در پادگان العنبر عراق، مشغول خواندن نماز مغرب و عشاء بودیم. متوجه شدیم 27-28نفر اسیر را وارد اردوگاه کردند. معمولا افرادى را که تازه وارد اردوگاه مى‏کردند، بیشتر مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار مى‏دادند، تا به قول خودشان زهره چشمى از آنها بگیرندبعد از نماز به رفقا گفتم: براى اینکه به اینها روحیه بدهیم با صداى بلند سرود(اى ایران، اى مرز پر گهر...) را بخوانیم، تا این عزیزان تازه وارد، فکر نکنند اینجا قتلگاه است و متوجه بشوند یک عده از هموطنانشان هم مثل آنها در اینجا هستند. ما مى‏دانستیم اگر امشب این سرود را بخوانیم، فردا کتکش را خواهیم خورد. بعد از مشورت با برادرانمان سرود را با صداى بلند به صورت دست جمعى خواندیم فردا هم افسر بعثى که فرد بسیار پلیدى بود، به نام سرگرد محمودى، آمد و با ما برخورد کرد، و به هرحال این قضیه تمام شد. بین این 27 - 28نفر اسیرى که وارد شده بودند، یک جوان به نام على اکبر بود که 19سال سن داشت و حدود 70 - 80کیلو وزنش مى‏شد و از نظر جسمى بسیار سرحال و قوى بود این على اکبر با آن سلامت جسمیش، طولى نکشید که در اردوگاه مریض شد، فکر مى‏کنم بعد از یک سال،

ادامه مطلب...



      

هم قد گلوله توپ بود گفتم چه جوری اومدی اینجا ؟ گفت با التماس ! چه جوری گلوله توپ رو بلند میکنی میاری؟ گفت با التماس ! به شوخی گفتم می دونی آدم چجوری شهید میشه ؟ لبخندی زد و گفت : با التماس ! تکه های بدنش رو جمع می کردم فهمیدم چقدر التماس کرده بود . . .           الهم ارزقنا شهاده فی سبیلک 





      

عید را به مناسبت یک حادثه مهم یا پیروزی عظیم می گیرند.

عید فطر،عید پیروزی و غلبه بر نفس اماره است و به شکرانه توفیق اطاعت فرمان خدا و بندگی حق صورت می گیرد.                                                           عید فطر و نماز عید،شکرانه ای است به درگاه خدای متعال بر این "فتح معنوی"

اگر فلسفه روزه،تقوا بود،

اگر روزه،آزمونی برای اخلاص بندگان بود،

اگر برنامه یک ماهه رمضان ، شرکت در اردوی معنویت و عرفان و تمرین جهاد با نفس و خودسازی بود،

اگر گرسنگی ها و تشنگی ها ، زمینه ساز یاد از گرسنگان و محرومان و یاد از گرسنگی و تشنگی روز قیامت بود،                                                                پس مبارک باد این عید،بر همه آنان که مطیع امر حق بودند و عبودیت و فرمان برداری خویش را نشان دادند.                                                              خجسته باد این عید،بر صاحبان "احسان"و اطعام"،بر اهل دعا و تهجد،بر اهل توبه و رجوع به فطرت الهی.                                                                        اگر غلبه بر خصم بیرونی،شیپور پیروزی و جشن و شادمانی می طلبد،پیروزی در جبهه "جهاد نفس"هم جشنی روحانی می طلبد که نامش عید فطر و نماز عید و پرداخت فطریه است.





      

درسی از امام سجاد علیه السلام

استقبال خوب از ماه رمضان و بدرقه شایسته این ماه خدا،نشانه معرفت و بصیرت است.

امام زین العابدین علیه السلام که پیشوای عرفان و نیایش و الگوی سجود و بندگی است،دعایی پر نکته در استقبال از ماه رمضان و دیدن "هلال ماه رمضان " دارد(صحیفه سجادیه ،دعای 44) و دعایی مفصل و عالی و پر مضمون در وداع با ماه رمضان (صحیفه سجادیه ،دعای 45) در دعای وداع با ماه خدا ، مروری بر فضایل،آثار،سازندگی ها،برکات و جلوه های ویژه این ماه است و درخواست از خداوند که این برکت ها و آثار تداوم یابد.امام می گوید:خدا حافظ ای ماه خدا،ای فرصت عزیز و دوست داشتنی،ای همدم خوب و یاد آور خدا،خدا حافظ ای ماهی که وقتی آمدی وسیله انس و قرب ما شدی،حال که می روی بر دلمان اندوه فراق نشسته است. چه دل هاکه در روزهای تو رقت یافت،چه گناهانی که کم شد،راه های احسان آسان گشت،آزادشدگان از دوزخ افزون گشتند،چه گناهانی را که محو کردی،چه عیب هایی که پوشاندی،چه برکت هایی که در زندگی ها مان آوردی،چه خیر هایی که همراه داشتی،ماهی بی بدیل بودی،ماه سلام و سلامتی بودی،خطا هایمان راشستی،آلودگیهایمان را زدودی.اینک که می روی،ولی قبل از رفتنت،غصه فراق تو در دلهایمان جا گرفته است .... و خیلی حرف های دیگر!

و امام از خدا می خواهد که:

حال که ماه رمضان به پایان رسید،ما را از خطاهایمان بیرون کن،بهره ما را سرشار ساز،فضل آن را بر ما پیوسته و جاری گردان ،پاداشمان را بیشمار قرار بده،روز عید فطر ما را روز بازگشت به سوی خودت قرار بده ،خوف از عقاب و امید به ثواب در دلمان برقرار ساز و توبه هایمان را "توبه نصوح"بگردان،که دیگر به سوی گناه باز نگردیم.





      

مدرک قبولی

ماه رمضان، دوره آموزشی و تمرین بود.                         

عید فطر،روز دریافت "مدرک قبولی" و "پایان نامه" بندگی است.                                                                                                                   درس های آن  را از یاد نبریم،آثار شرکت در "ضیافت الله" را در وجودمان  و در اخلاق  و قلب و جان  و زندگیمان حفظ کنیم.

عرصه های فتح شده در این "عملیات معنوی" را از دست ندهیم،ارتفاعات روحی غلبه بر نفس و قله های شیطان شکن روزه را به دشمن نسپاریم.

در عید فطر، میثاقمان را با خدای فاطر و با فطرت خدایی استوار کنیم.

عید فطر،مدرک قبولی ماست.

این مدرک را باطل و بی ارزش نکنیم





      

القدس لنا

16 مرداد 1358، پس از بمباران جنوب لبنان توسط نیروهای رژیم صهیونیستی حضرت امام خمینی(ره) از مسلمانان جهان خواست تا با انتخاب آخرین جمعهء ماه رمضان به نام «روز قدس»، در این روز همبستگی خود را در حمایت از «حقوق قانونی مردم مسلمان فلسطین» به نمایش بگذارند.پس از نامگذاری جمعه آخر ماه مبارک رمضان به عنوان روز جهانی قدس از سوی رهبر انقلاب همه ساله خیل عظیمی از روزه داران در این روز پیش از اقامه نماز جمعه در حمایت از مردم فلسطین راهپیمایی می‌کنند. گفتنی است این راهپیمایی علاوه بر ایران در بسیاری از کشورهای اسلامی نظیر ترکیه، اندونزی، بحرین، لبنان و پاکستان و حتی برخی از کشورهای غیر اسلامی نظیر ایالات متحده آمریکا و انگلستان نیز، با حضور گروهی از مسلمانان و غیرمسلمانان برگزار می‌شود.بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران که از آغاز تحرکات مربوط به انقلاب اسلامی ایران همواره از حامیان ملت مظلوم فلسطین بود، در مورد روز قدس گفته است: «روز قدس فقط روز فلسطین نیست، روز اسلام است؛ روز حکومت اسلامی است. روزی است که باید جمهوری اسلامی در سراسر کشورها بیرق آن را برافراشته کند. روزی است که باید به ابرقدرتها فهماند که دیگر آنها نمی‌توانند در ممالک اسلامی پیشروی کنند. من روز قدس را روز اسلام و روز رسول اکرم می‌دانم، و روزی است که باید ما تمام قوای خودمان را مجهز کنیم.»امام خمینی(ره) همچنین در شرح جهانی بودن این روز گفته اند: «روز قدس، جهانی است، و روزی نیست که فقط اختصاص به قدس داشته باشد. روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است، روز مقابله ملتهایی است که در زیر فشار ظلم آمریکا و غیر آمریکا بودند، روزی است که باید مستضعفین مجهز بشوند، در مقابل مستکبرین، و دماغ مستکبرین را به خاک بمالند... روز قدس، روزی است که باید سرنوشت ملتهای مستضعف معلوم شود باید ملتهای مستضعف در مقابل مستکبرین اعلان وجود بکنند، باید همانطور که ایران قیام کرد، و دماغ مستکبرین را به خاک مالید، و خواهد مالید، تمام ملتها قیام کنند، و این جرثومه‌های فساد را به زباله‌دانها بریزند.»





      

چه جمعه ها که یک به یک، غروب شد نیامدی...
چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی...
خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن...
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد، نیامدی...
برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم، نه...
برای عده ای چه خوب شد نیامدی...
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام...
دوباره صبح،ظهر، نه غروب شد نیامدی...
اما...روزی خواهد آمد تا دلهای ما را انیس و مونس گردد،وعده های پیامبران را جامه ی عمل بپوشاند،عدل را بگسترد و ستم را برچیند...
او،همنام پیامبر خداست و شبیه ترین افراد به رسول الله(ص) در صورت و سیرت، در خلقت و اخلاق...
او حجت خدا در روی زمین و ذخیره ی الهی برای اصلاح جهان است و مصلح جهانی است...
وقتی حکومت عدل مهدوی،سایه گستر شود، آغوش جهان به روی احکام الله باز خواهد شد و در رگهای حیات جوامع،خون دین و نفس قرآن، جاری خواهد گشت. ایثار و اخلاص و صداقت،سکه ی رایج دوران خواهد بود.
آری، وقتی آن خورشید بلند ماه شعبان، ظهور کند، سنت رسولان و احکام قرآن را احیاء می کند و مدار حکومت را بر محور دین قرار می دهد...
منتظران واقعی و یاران او همه مخلص اند و فداکار،سلاح بر دوشانی شیفته ی مجاهدت و شهادت. استقامت،مدال و نشان آنهاست و ایمان، ره توشه ی حرکتشان و توکل، تکیه گاه همیشگی شان...
مردانی قویدل و آهنین اراده،سختکوش و خودساخته...شب زنده داران و نیایشگران شب و تلاشگران روز...
و...سلام بر آنکه چشم و چراغ اهل عرفان است و دیده ها به راهش،نوید شادی می آورد و نیمه ی شعبان،شکوفه ی سرور می پراکند...
سلام بر آنکه تولدش، میلاد شور و شوق است ،وجودش ،خورشید عصر انتظار است...
سلام بر او که وارث شریعت احمد و احیاگر دین محمد(ص) است...
سلام بر مهدی(عج)،جلوه گاه رحمت آفریدگار و...امیدآفرین عصر انتظار..
.





      
<      1   2   3   4   5   >>   >