سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از سجده گاه عشق تا وادی ظهور
Slide 1 Slide 2

راننده زرنگ

بنا بود برویم عملیات. اولین روزی بود که به سمت خط مقدم می رفتیم. سوار کامیون بنز شدیم. رانند ه که می توانست بفهمد ما تا چه اندازه پیاده ایم و ناشی، آمد روی رکاب و گفت: به محض اینکه صدای گلوله توپ یا خمپاره شنیدید می خوابید کف ماشین. حرکت کرد. صدای شلیک توپ از فاصله دو کیلومتری که به گوش می رسید، همه خیز می رفتیم، می افتادیم روی سر و کله هم و گاهی رانند نگه می داشت و می آمد ما را زیر چشمی از آن بالا نگاه می کرد و در دلش به ترس ما و اینکه به دلیل نابلدی هر چه میگفت به حرفش گوش می کردیم،‌ می خندید. خیلی لذت می برد 

 





      

بخشی از وصیتنامه سروان شهید آشوری که توسط مقام معظم رهبری درخطبه های نماز جمعه قرائت گردید: ...شاید لایق شهید بودن نیستم زیرا که شهید مقامی بالا و والا دارد و من فردی گناهکار و خوارم. اینک که با یاد خدا به جبهه می روم، نه برای انتقام ،بلکه به منظور احیای دینم و تداوم انقلابم،پای در چکمه می کنم و خدا را به یاری می طلبم و از او می خواهم که هدایتم کند به آن سو و آن راه که خود صلاح می داند و هدفم خدا، مکتبم اسلام و مرادم روح الله است.هر قدمی که بردارم و هر گلوله ای که شلیک کنم و قلب دشمن را هدف سازم، به یاد خدا باشم و برای هر گلوله ای که به تنم خورد، به یاد خدا تحمل کنم و دردش را،زجرش را که شیرین تر از عسل است. خدانگهدار- مسعود آشوری