سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از سجده گاه عشق تا وادی ظهور
Slide 1 Slide 2





      

 آن روز در آن معرکه مجنون رقصید

 بیخود شد و در کنار کارون رقصید

خورشید فرو رفت به اعماق زمین

 از شرم برادرم که در خون رقصید

دست غواص شهید و قمقمه آب





      

ازحضرت امام محمد باقر علیه السلام در مورد تفسیر آیه ی شریفه _ وقاتلوا المشرکین کافه کما یقاتلونکم کافه- با همه ی مشرکان بجنگید، چنانکه آنان همگی با شما می جنگند) سؤال کردند، آن حضرت فرمودند: هنوز تاویل این آیه نیامده است، هنگامی که قائم ما پس از ما قیام کند، آنانکه زمان او را درک کنند ، تاویل این آیه را خواهند دید که بی تردید آئین محمد(ص) به هر نقطه ای که شب و روز می رسد، خواهد رسید و دیگر اثری از شرک روی زمین نمی ماند ، چنانکه خدای تبارک و تعالی می فرماید: دیگر نشانی از آنها به جز اقامتگاه هایشان دیده نمی شود. زمین به وسیله ی مهدی(عج) آباد ، خرم و سرسبز می شود و به وسیله ی او چشمه سارها روان گردد، فتنه ها و چپاول ها از بین برود و خیرات و برکات، بسیار باشد.

یوم الخلاص ص 603





      

    

در مرحله ی اول عملیات بیت المقدس بود که در منطقه ی کرخه نور و با لو رفتن عملیات و دادن تعدادی مجروح و شهید، به عقب برگشتیم. یکی از بچه های اصفهان به نام حسین که 19 ساله بود، پای چپش از مچ قطع شده بود. ما بعد از سه روز، متوجه او در آن طرف رودخانه شدیم. به اتفاق یکی از برادران، از روی پل متحرک عبور کردیم و او را به هر نحوی که بود به سنگر بردیم. وقتی از او پرسیدیم که این سه روز را بدون آب و غذا و با وجود خونریزی شدید، چطور زنده ماندی؟ گفت: هر وقت احساس گرسنگی و تشنگی می کردم، یک آقایی که عمامه ی سبز بر سر داشت، می آمد و به من رسیدگی می کرد. با شنیدن این امداد غیبی، سر و روی حسین را غرق بوسه کردیم...





      

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: نزدیک ترین حالات مومنین ،نزد خداوند عزوجل، و خشنودترین هنگام او از آنان، زمانی است که حجت خدا را نیابند و برای آنان آشکار نشود و از دیدگان آنها پوشیده بماند،اما در عین حال بدانند که حجت ها و بینات الهی باطل نشده و در آن هنگام،هر صبح و شام، منتظر باشند . و شدیدترین خشم و غضب خداوند بر دشمنانش موقعی است که حجت خود را از آنان مخفی بدارد و بر آنان آشکار نگردد،(و آنها نیز او را انکار کنند) .و خداوند دانسته است که اولیای او در تردید واقع نمی شوند و اگر می دانست که آنها در شک می افتند، یک چشم بر هم زدن ، حجت خود را از آنها، نهان نمی ساخت ...

 مکیال المکارم /ج2/ص 195





      

در پائیز سال 1363 پادگان ابوذر، شاهد صحنه  زیبایی بود. یک تانکر آب آشامیدنی که پیمانه ای از آن به دم مسیحایی حضرت امام خمینی رحمه الله علیه متبرک شده بود، به پادگان انتقال یافته بود.

ارادت همه ی نیروهای بسیجی به امام(ره) ، بر همگان آشکار بود و آنقدر مشتاق حضرتش  بودند که برای چشیدن قطره ای آب از یک تانکر چند هزار لیتری، عاشقانه بر یکدیگر سبقت می گرفتند.





      

حضرت امام علی علیه السلام در پاسخ سؤالی در مورد حضرت مهدی(عج) فرمودند: او در آخرالزمان، زمانی که اگر کسی نام خدا ببرد ، کشته خواهد شد، ظهور می کند و خداوند، گروهی (یاران) پراکنده همچون ابرها را برایش جمع می کند و دل هایشان را با یکدیگر الفت می دهد. آنها نه از کسی هراس دارند و نه به کسی دلخوشند. تعداد آنها به شمار اصحاب پیامبر(ص) در جنگ بدر می باشد که کسی بر آنها پیشی نگرفته و نخواهد گرفت و نیز، به تعداد اصحاب طالوت که به همراه او از نهر آب عبور کردند... همچنین امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه 8 سوره هود، فرمودند: امت معدوده، همان اصحاب مهدی(عج) در آخرالزمان می باشند که شمارشان به تعداد اصحاب بدر، 313 نفر است. همگی در یک زمان ، مانند ابرهای پراکنده ی پائیزی گرد هم می آیند.
تاریخ ما بعد الظهور- صفحه 226




      

نزدیکیهای بهمن سال 64 ، رزمندگان در تکاپوی یک عملیات بزرگ بودند. خیلی هاشون پیش من آمدند تا براشون وصیت نامه بنویسم. چیزایی را می گفتند که دل آدم می لرزید: (قدم به مسیری می نهم که پل های آن را اجساد برادرانم ساخته اند. می روم تا قطعه ای از یکی از این پل ها شوم) و یا: ( با کاروانی همسفری را آغاز کردم که فریاد، صفت حیاتی آنان است و نیستند اگر آسودگی اختیار کنند. توصیه ای ندارم جز از دست ندادن این صفت حیاتی) و....
ولی جالب بود ،یکی از رزمندگان، تمایلی به وصیت نامه نوشتن نداشت. بعدها در یادداشت هایش خواندم : من وصیت نامه نخواهم نوشت، می ترسم در آن، حرفهایی بزنم که باعث شود در جامعه مرا قهرمان به حساب آورند و من ، اجر از کسی جز خدا نمی خواهم.


 





      

حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمودند: آن اصلاحگر بزرگ جهانی (حضرت مهدی(عج)) در آغاز قیام عادلانه و سراسری خویش، به فرمان خدا و یاری او ، در مسجدالحرام حاضر می گردد و بر دیوار خانه ی خدا تکیه می کند و پس از ستایش خدا و نثار خالصانه ترین و پاکترین درودها بر پیامبر(ص) و خاندان پاک و پاکیزه اش، جهانیان را مخاطب ساخته و می فرماید: هان ای بشریت، جهانیان، مردم روی زمین، اینک ما از خدای توانا یاری می طلبیم و تمام ایمان آورندگان به خدا و کسانی را که ندای جهانی ما را پاسخ مثبت دهند، همه را ، برای تحقق اهداف الهی و انسانی خویش به یاری می خوانیم و همه را به حق و عدالت دعوت می کنیم.



      

 

 گردان کمیل ، کانال را پاکسازی می کرد تا به پاسگاه برسد...کانال های ذوزنقه ای شکل، کار فرانسوی ها بود و دوشکاهای سوار شده بر تانک های عراقی، مستقیم، جاده را می زدند. روز سوم، ارتباط کمیل با مقر قطع شد. آخرین حرف را بچه ها به حاج همت گفتند: حاجی به امام بگو ما عاشورایی جنگیدیم ....
و حاج همت ، آنسوی بی سیم، فقط می توانست سر به جعبه های مهمات بکوبد و اشک بریزد.
نه آب رسید و نه غذا. دوازده نفر با یک قمقمه سر کردند، عراقی ها که به کانال رسیدند، اکثر بچه ها از تشنگی شهید شده بودند. بقیه را هم تیر خلاص زدند. بچه ها در قتلگاه ماندند برای همیشه. قتلگاهی پر از لب های تشنه و پر از لاله هایی که سال ها بعد نیز با یک سوراخ درجمجمه های پر از گل پیدا شدند و شهیدگمنام ، خوانده شدند
..
.





      
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >